پرسش : صداقت خداوند چگونه اثبات مى شود، تا بر ما مشخص مى شود كه آنچه در قرآن نازل شده، حقيقت است؟
پاسخ: سخن گفتن خداوند از شؤون ربوبيت الهى و تدبير جهان و انسان و بر اساس علم و حكمت و به منظور هدايت مخلوقات و فراهم نمودن وسيله شناخت صحيح، براى مخاطبان است. اگر فرض كنيم كه ممكن است برخى از گفته هاى وى، مخالف با واقع و حقيقت باشد، نمى توان بر آن ها اعتماد كرد و اين مطلب، خلاف حكمت الهى است كه مى خواهد انسان ها بر گفته هاى او اعتماد و تكيه كرده، راه صلاح و اصلاح را در پيش گيرند. بنابراين از آن جاكه لازمه كذب، اعتماد نداشتن به سخنان خداوند است و اين با غرض و حكمت الهى - كه هدايت مخلوقات و فراهم ساختن وسيله شناخت صحيح براى آنان است - ناسازگار مى باشد، لذا تمام گفتارهاى خداوند متعال، راست خواهد بود.( )
علاوه بر آن، «كذب» صفتى زشت و بيان كننده نوعى نقص و احتياج در گوينده آن است، كه اين موارد از ساحت مقام ربوبى به دور مى باشد; چرا كه اولاً: خداوند، متصف به صفات ناپسند نيست; بلكه چنين صفاتى از او سلب مى شود، ثانياً: نقص و احتياجى در خداوند نيست تا - نعوذ بالله - گفتارى كذب از او صادر گردد; بلكه از آن جاكه هر صفت كماليه و نيكويى، در خداوند به طور كامل وجود دارد، صادق ترين گوينده ها خداوند متعال است، چنان كه خود نيز به اين حقيقت در اين آيه شريفه اشاره فرموده است: «و راستگوتر از خدا در سخن كيست؟»( )
مى دانيم كه حق تعالى، وجود و واقعيت محض است، از اين رو عدم و امور عدمى در او راه ندارد. از سوى ديگر ثابت شده كه كمال مساوى وجود است و عدم منشأ نقص است. پس مى توان گفت كه ذات حق، كمال واقعى را داراست; زيرا كمال واقعى، آن است كه به وجود و واقعيّت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است پس كمال محض نيز مى باشد. به بيان ديگر چون ذات احديت، وجود محض است و هيچ گونه تعيّن و محدوديتى ندارد (مانند ما موجودات امكانى)، بنابراين جميع شؤون و از جمله كمالات برتر و اعلا و مطلق در ذات او صدق مى كند. از اين رو هيچ گاه ذات مقدس او، به صفاتى كه كمال نبوده، بلكه نقص است، متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، كذب و... كه همگى ضد كمال است - متصف نخواهد شد; بلكه صفات كماليه چون: علم، صدق، قدرت، حيات و... به نحوى برتر بر او صدق مى كند;( ) لذا خداوند بايد صادق ترين گوينده باشد كه اگر چيزى غير از اين تصور كنيم با صفات كمالى او مخالف است.