حماسه حجاب زینب (سلام‌الله‌علیها)

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)


حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام)، با حفظ حجاب، عفاف و کرامت خویش، در تمام لحظات زندگی، خصوصا در کربلا، حماسه‌ای از حضور عزت‌مندانه همراه با حجاب، در عین اسارت آفریدند؛ که در تاریخ بشر جاودانه گردید و مستکبران زمان را رسوا ساخت.
مقدمه

حضرت زینب (علیهاالسّلام) و دیگر بانوان حاضر در کربلا در طول مدت جنگ، هرگز در برابر مصیبت‌های جانسوز اختیار از دست ندادند و از حریم عفاف خارج نشدند. حتی پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و هجوم لشکر غارت‌گر به خیمه‌ها، زنان و دختران حرم اهل بیت تمام سعی و تلاش خویش را صرف حفظ حجاب و کرامت خویش نمودند. ابن طاووس در بیان ماجرای غارت خیمه‌ها چنین می‌نویسد: «تسابق القوم علی نهب بیوت آل الرسول و قرة عین البتول حتی جعلوا ینتزعون ملحفة المرئة علی ظهرها و خرج بنات آل رسول الله و حریمه یتساعدون علی البکاء»؛ مردم برای غارت خانه‌های اولاد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نور چشم فاطمه (علیهاالسّلام) حمله بردند. حتی چادری که زن به کمرش بسته بود می‌کشیدند و می‌بردند و دختران و زنان خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خیمه‌ها بیرون ریختند و دسته جمعی می‌گریستند.»[۱]
گزارشات دیگر منابع تاریخی و مقاتل در عباراتی مانند، «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»،[۲][۳]
«یَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا»[۴][۵][۶][۷]
«یَنتَزِعونَ مِلحَفَهَ المَراَهِ عَن ظَهرِها»[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]
«تُنازَعُ ثَوبَها عَلی ظَهرِها»[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]
«تُسْلَبُ الْمَرْاَهُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَاْسِهَا»[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]
 به وضوح و روشنی بر تلاش آن بانوان محترم برای حفظ عفاف و حجاب دلالت دارد.
در اینجا باید به این نکته توجه شود که تلاش عقیله بنی‌هاشم (سلام‌الله‌علیها) در جهت حفظ کرامت، عفاف و حجاب خویش و دیگر زنان و دختران، از یک سو و خطابه‌های آتشین و رسواگر از دیگر سو خود حماسه‌ای است در کنار حماسه سید الشهداء (علیه‌السّلام) در کربلا، زیرا تاریخ چنین شیرزنی را که در حال اسیری و ماتم، چنان شجاعانه بر طواغیت زمانه بشورد و آنان را خوار و خفیف سازد به خود ندیده است.

اقدامات امام حسین

اولین اقدامات در جهت حفظ حرمت و شخصیت زنان و دختران حرم اهل بیت، توسط وجود مبارک امام حسین (علیه‌السّلام) انجام گرفت، تا در عین حضور در معرکه کربلا منزلت و مقام‌شان نیز آسیب نبیند. از جمله این اقدامات می‌توان به موضوع حفر خندق با هدف ممانعت از حمله دشمن از پشت سر [۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]
 یا بر پا ساختن خیمه‌ها به صورت درهم و کنار هم که موجب ایجاد امنیت برای بانوان در مقابل نفوذ و حمله ناگهانی دشمن می‌شد، اشاره کرد.[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵]

از دیگر اقدامات امام در جهت حفظ منزلت و کرامت زنان حرم خصوصا حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) آن بود که حضرت ایشان را سوگند دادند که در عزایم، گریبان چاک ندهید و صورت نخراشید و چون به شهادت رسیدم، ناله و فغان نکنید.[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸]

اما به یادماندنی‌ترین فراز همان سخنان امام (علیه‌السّلام) است که از گودال قتلگاه برخاست و تا به امروز در گوش جهانیان طنین‌انداز است. آری! بعد از آن که امام (علیه‌السّلام) تمام یاران خود را از دست داد و یکه و تنها ماند، به تحریک عمر سعد از هر سو امام (علیه‌السّلام) را محاصره و به او حمله کردند. به این ترتیب بین حضرت و خیمه‌ها فاصله ایجاد کردند و خیمه‌های بانوان در معرض خطر قرار گرفت. در این هنگام بود که ندای جاوید امام (علیه‌السّلام) به گوش رسید: «و یحکم یا شیعة آل ابی سفیان! ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم وارجعوا الی احسابکم اذ کنتم اعرابا؛ وای بر شما! ‌ای ره‌پویان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از روز حساب نمی‌ترسید، در دنیای خود آزادمرد باشید و به حسب (شرافت قبیله‌ای... ). خود بنگرید چون شما عرب هستید.» در این لحظه شمر ندا برآورد که‌ای فرزند فاطمه! چه می‌گویی؟ امام فرمود: «اقول انا الذی اقاتلکم و تقاتلونی و النساء لیس علیهن جناح فامنعوا عتاکم عن التعرض لحرمی ما دمت حیا؛ می‌گویم من با شما می‌جنگم و شما با من در نبردید. زنان گناهی ندارند، پس تا من زنده‌ام، عصیان‌گری خود را از حرم من باز دارید.»[۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶]

اعطای زیورآلات به دشمن

از مقتل محدّث کبیر شیخ حرّ عاملی (رحمه الله) چنین نقل شده که فرمود: چون لشکر به قصد غارت رو به خیام آوردند حضرت زینب برای ابن سعد پیام فرستاد که اگر مقصود شما اسباب، اثاثیه و زیور و لباس ما است به لشکریانت بگو شتاب نکنند ما خودمان این‌ها را تحویل می‌دهیم پیش از آن که دست نامحرم به جانب حرم برادرم دراز شود. پس آن بانوی بزرگوار دستور داد تمام اسباب و وسایل حتّی چادر و لباس و همچنین زیور، خلخال و گوشواره را از خود جدا کردند؛ خود علیا مخدره زینب (سلام‌الله‌علیها) یک لباس کهنه پاره پاره که در واقع ارذل‌الثّیاب بود در بر کرد و دستور داد سایر بانوان لباس‌های نو و زیورآلات را درآورند و لباس کهنه به تن کنند. زنان همگی لباس‌های خود را روی هم ریختند و خود رفتند در کناری و به دور هم حلقه زدند، پس علیا مخدره زینب فرمود: این اثاثیه و وسایل دختران علی و فاطمه است. لشکر بی‌رحم و گرسنه ریختند، یکی چادر، دیگری گوشواره، یکی خلخال و دیگری معجر برد، و آن بانوان از برای پدر و برادر می‌گریستند.[۵۷][۵۸][۵۹]

فرار بانوان از معرض خطر

حضرت زینب (علیهاالسّلام) در مقابل رفتارهای ناجوان‌مردانه و وحشیانه کافران یزیدی در به آتش کشیدن خیمه‌ها، به امام حی زمان خویش حضرت امام زین العابدین (علیه‌السّلام) مراجعه می‌کند. طبق نقل مقاتل، امام سجاد (علیه‌السّلام) که در خیمه‌های در حال سوختن با حالت نزار و بیمار حضور دارند، حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به خدمت حضرت امام زین العابدین (علیه‌السّلام) می‌رسد و از ایشان چاره‌جویی می‌نماید. حضرت امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «علیکنّ بالفرار»[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳] زنان اهل بیت (علیه‌السّلام) همگی از خیمه بیرون می‌روند اما حضرت زینب (علیه‌السّلام) درون خیمه در حال سوختن کنار حضرت امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌ماند تا جان ایشان را نجات دهد. [۶۴][۶۵]
زنان حرم در برابر سبوعیت و رفتار وحشیانه سپاه ابن زیاد چاره‌ای جز فرار نداشتند. علامه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) به نقل از فاطمه صغرا (سلام‌الله‌علیها)، دختر امام حسین (علیه‌السّلام) می‌نویسد: «دیدم سواری به سوی من می‌آید، با سرعت از آن جا گریختم ولی او به طرف من آمد و به یک باره ضربه سنگین ته نیزه را بر کتف خود احساس کردم و با صورت به زمین افتادم...»[۶۶][۶۷][۶۸][۶۹]

مقاومت و مطالبه پوشش‌

علاوه بر این اهل بیت و بانوان در برابر این هجوم وحشیانه تا آن جا که می‌توانستند در همان صحنه نابرابر هم مقاومت می‌کردند تا حجاب و عفاف شان آسیب نبیند. لذا مرحوم مفید به نقل از حمید بن مسلم می‌نویسد: «به خدا قسم بارها دیدم که نی از زنان یا دختران اهل بیت امام حسین را که چادرش از پشت سر گرفته و کشیده می‌شد.»[۷۰][۷۱][۷۲][۷۳][۷۴][۷۵][۷۶][۷۷][۷۸][۷۹][۸۰][۸۱][۸۲][۸۳][۸۴]
این گونه عبارات چنانکه در بالا گذشت به معنای برهنه شدن و نمایان شدن موها و بدن زنان نیست، چون زنان آن زمان علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر؛ لباس زیرین دیگری نیز داشتند که موی سر و بدن را می‌پوشاند، و سپاه دشمن تنها لباس رویین آن‌ها را به غارت بردند. اما همین هتک حرمت برای آن بانوان محترم و خصوصا دختران و زنان بنی‌هاشم بالاخص عقیله بنی‌هاشم امری بس گران بوده است. لذا بانوان در اولین فرصتی که برای ابراز درخواست می‌یابند، تقاضای بازگرداندن چادرها و روبندها را می‌کنند.[۸۵]

سخنرانی در کوفه

بعد از ماجرای جان‌سوز کربلا، اهل بیت و زنان و کودکان و امام سجاد (علیه‌السّلام) را بر شتران بی‌جهاز سوار کردند و حرکت دادند و شاید از شب دوازدهم تا صبح را با کمال ناراحتی روحی و جسمی طی طریق می‌کنند و فردا صبح به دروازه کوفه می‌رسند و همان روز پیش از ظهر، اهل بیت اسیر را وارد شهر کوفه می‌کنند.
حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) مصمم بود تا دل‌های کوفیان را منقلب کند. تصمیم گرفت در جمع آنان خطبه بخواند؛ خطبه‌ای آتشین که دل‌ها را به آتش کشد و جان‌ها را سوزاند؛ اما مهم نحوه سخن گفتن اوست. شهید مطهری اوج عفاف و منزلت زینب (علیهاالسّلام) را در این هنگامه به خوبی به تصویر می کشد: «...زینب شاید از روز تاسوعا اصلا خواب به چشمش نرفته. سرهای مقدس را قبلا برده بودند.... وضع عجیبی است، غیر قابل توصیف. دم دروازه کوفه دختر علی، دختر فاطمه، این جا تجلی می کند. این زن با شخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها خطابه‌ای می‌خواند، راویان چنین نقل کرده‌اند که در یک موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص داد و «قد اومات» دختر علی یک اشاره کرد.... گویی نفس ها در سینه حبس شد [۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱]
و صدای زنگ ها و هیاهوها خاموش شد.... راوی گفت: «ولم ار والله خفرة قط انحلق منها» این «خفره » خیلی ارزش دارد. خفره یعنی، زن با حیاء، این زن نیامد مثل یک زن بی‌حیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القا کرد.... این است نقش زن به شکلی که اسلام می خواهد. شخصیت در عین حیا، عفاف، عفت، پاکی و حریم.»[۹۲]

حجاب در مجلس ابن‌زیاد

ابن زیاد که حداکثر بی‌شرمی را نسبت به خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روا داشته بود، در آستانه ورود اسرا نیز مجلس جشنی برقرار کرد. او مجلس مفصلی تدارک دید و دستور داد سر شهدا را نیز بیاورند پس از آن اهل بیت (علیهم‌السّلام) را وارد کردند. شیخ مفید می‌نویسد: «دخلت زینب علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکرة» [۹۳][۹۴][۹۵][۹۶][۹۷]

طریحی در منتخب می‌نویسد: «کانت تتخفی بین النساء و هی تستر وجهها بکمها لان قناعها اخذ منها؛ هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد وارد می‌شد، لباس کهنه‌ای به تن داشت و صورتش را با آستین پوشانده بود، او میان زنان، خود را مخفی می‌کرد و صورتش را با آستنین می‌پوشاند، چون روبنده‌اش را از او گرفته بودند.»و در تاریخ طبری نیز آمده که در گوشه‌ای نشست و زنان و دختران دورادور او را گرفتند.[۹۸][۹۹][۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲]

به این ترتیب زینب (علیهاالسّلام) در این مجلس نیز نهایت تلاش را برای حفظ عفاف و پوشش به کار برد و بابی توجهی به ابن زیاد در دارالاماره‌اش او را خوار نمود. لذا ابن زیاد پرسید: «من هذه المتکبره؟»یا «من هذه المتنکره؟»[۱۰۳] این زن کیست؟ پاسخی نشنید، بار دوم و بار سوم، یکی از دختران جواب داد: «هذه زینب بنت فاطمه بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)»ابن زیاد این مرد پست و لعین به گمان این که با این همه فشاری که بر بانوان آورده، حالا می‌تواند استفاده‌ای عوام‌فریبانه هم از وجود آنان ببرد، گفت: «الحمدلله الذی افضحکم و قتلکم و اکذب احدوثتکم؛ شکر خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود.»اما زینب سخن او را بی پاسخ نگذاشت و فرمود: «الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه محمد و طهرنا من الرجس تطهیرا انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله.....؛ ستایش خدای راست که ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاک ساخت، به درستی که فاسق رسوا می‌شود و فاجر دروغ می‌گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.»آن گاه ابن زیاد پرسید: رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ حضرت زینب (علیهاالسّلام) پاسخ داد:«ما رایت الا جمیلا هؤلاء قوم کتب الله علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتحاج و تخاصم فانظر لمن یکون الفلج یومئذ هبلتک امک یابن مرجانه؛ من جز نیکی ندیدم. اینان مردمی بودند که خداوند کشته شدن را برای آن‌ها مقرر فرموده بود و آنان نیز به آرام‌گاه خود شتافتند. ولی بدان که به زودی خدا میان تو و ایشان جمع می‌کند و تو را بازخواست می‌کند. پس نگران باش که در آن روز پیروزی از آن کیست؟ ‌ای پسر مرجانه! مادرت به عزایت بنشیند.»[۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸]

حجاب در مجلس یزید

به گفته تاریخ ورود اسرای اهل بیت به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین ۲۲ روز از اسارت زینب (سلام‌الله‌علیها) گذشته است؛ این بانوی والا مقام ۲۲ روز رنج متوالی کشیده و با این شرایط وارد مجلس یزید در کاخ خضراء می‌شود. در این مجلس وقایع شرم‌آوری روی داد که تقاضای به کنیزی دادن فاطمه بنت الحسین، را می‌توان نام برد که با درایت حضرت زینب (علیهاالسّلام) خنثی شد و بعد جسارت و اشعار کفرآمیز یزید. اما حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) قهرمانانه بر یزید شورید و او را مفتضح و رسوا ساخت. زینب (سلام‌الله‌علیها) حیدروا فریاد برآورد: ‌ای یزید خیلی باد به دماغت‌ انداخته‌ای! (فَشَمَخْتَ بِانْفِکَ! )
«اظنَنتَ یا یَزیدُ! حَیْثُ اخَذْتَ عَلَیْنا اقْطارَ الارْضِ وَ آفاقَ السَّماءِ فَاصْبَحْنا نُساقُ کَما تُساقُ الاساری انَّ بِنا عَلَی‌اللَّهِ هَواناً وَ بِکَ عَلَیهِ کَرامَةْ؟؛ ‌ای یزید! آیا می‌پنداری که اینک فضای آسمان و زمین را بر ماتنگ کرده‌ای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشانده‌ای، مانزد خدا خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیز هستی؟»
زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) بر کسی که شامیان با ترس و لرز او را امیرالمومنین می‌نامند، چنین شجاعانه می‌خروشد: «...فَکِدْکیدَکَ، واسَع سعیَکَ، وَ ناصِبْ جُهْدَکَ، فَواللَّهِ لاتَمْحُو ذِکْرنَا، وَ لاتُمیتُ وَحْینَا، وَ لاتُدْرِکُ امَدنا، وَ لاتَرْحِضُ عَنْکَ عارَها، وَ هل رَایُکَ الّا فَنَدٌ، وَ ایَّامُکَ الّاعَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ الّابَدَدٌ یومَ یُنادِی الْمُنادِی الالَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْظالِمین...؛ ‌ای یزید! اکنون هر نقشه و توطئه‌ای داری درباره ما انجام ده و از هر کوششی در این‌باره فرو گذار مکن، اما به خدا سوگند هر چه کنی نمی‌توانی نام و نشان ما را محو کنی، و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستم‌ها را نتوانی شست. و بدان‌که رای و تدبیرت سست و روزگارت‌ اندک و انگشت‌شمار و جمعیتت روبه پراکندگی است، در آن‌روز که منادی خدا فریاد زند: «اَلالَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی‌الظّالِمینَ؛ همانا لعنت خدا برستمکاران»[۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹]

زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در مورد سلب حجاب بانوان به یزید فرمود: «...امن العدل یابن الطلقا تخدیرک حرائک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد و یشرفهن اهل المناهل والمنافل و یتصفح وجوهی القریب والبعید والدنی والشریف ولیس معهن من رجالهن ولی ولا من حماتهن حمی...؛ ‌ای فرزند آزاد شدگان! این رسم عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای داده‌ای ولی دختران رسول خدا را اسیر در برابرت، به طوری که پرده‌های احترام‌شان هتک شده و چهره‌های‌شان نمایان، آنان را دشمنان شهر به شهر می‌گردانند و در مقابل دیدگان مردم بیابانی و کوهستانی و در چشم‌انداز هر نزدیک و دور و پست و شریف، نه از مردان‌شان سرپرستی دارند و نه از یارانشان حمایت کننده‌ای؟»[۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳]
بنابراین حضرت زینب (علیهاالسّلام) در آخرین لحظات اسارت نیز دست از اعتراض به خاطر هتک حجاب بانوان برنمی‌دارد و آن را به عنوان سند خباثت یزید بارها و بارها مطرح می‌کند.

پانویس

۱.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۷۷.    

۲.↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴.    

۳.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۹۳۶.    

۴.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۳۰.    

۵.↑ شیخ صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ج۱، ص۲۲۹.    

۶.↑ جزائری، سید نعمت الله، ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، ج۱، ص۲۳۵.    

۷.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۸۲.    

۸.↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۴۲.    

۹.↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۴۲.    

۱۰.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۱۸۰.    

۱۱.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۲۷.    

۱۲.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۱۴.    

۱۳.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۹۳۷.    

۱۴.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۳.    

۱۵.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۰.    

۱۶.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۷، ص۳۱۶.    

۱۷.↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۳۰۵.    

۱۸.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۹۳۷.    

۱۹.↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۰۰.    

۲۰.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۲۷.    

۲۱.↑ ابن‌نما حلی، جعفر بن ابی‌ابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۷۶.    

۲۲.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۱۴.    

۲۳.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۹۳۷.    

۲۴.↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۵.    

۲۵.↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۹۶.    

۲۶.↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۵۸.    

۲۷.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۱، ص۶۵۸.    

۲۸.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴.    

۲۹.↑ بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۴۸.    

۳۰.↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۴.    

۳۱.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۰۰.    

۳۲.↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۵۷.    

۳۳.↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۴۶.    

۳۴.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۶۴۵.    

۳۵.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳.    

۳۶.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳.     

۳۷.↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۴.    

۳۸.↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۴.    

۳۹.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۱۰۰.    

۴۰.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۱، ص۶۰۶.    

۴۱.↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۲۱۰.    

۴۲.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۳۳۸.    

۴۳.↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۱.    

۴۴.↑ ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۱۱۱.    

۴۵.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۳۳۹.    

۴۶.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۱، ص۶۰۶.    

۴۷.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۸۲.    

۴۸.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۹۸.    

۴۹.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۵۱.    

۵۰.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۹۰۲.    

۵۱.↑ سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین (علیه‌السّلام)، ص۳۷.    

۵۲.↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۴.    

۵۳.↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۲۷۵.    

۵۴.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۷۱.    

۵۵.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۳۸.    

۵۶.↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص۵۲۱.    

۵۷.↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، مقتل الامام الحسین (علیه‌السلام‌)، ص۸۵.

۵۸.↑ قاضی طباطبایی، محمد علی، تحقیقی برای اولین اربعین حضرت سید الشهداء، ص۶۹.

۵۹.↑ مظفری سعید، محمد، اسیران و جانبازان کربلا، ص۱۰۴.    

۶۰.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۳۰.    

۶۱.↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۴۸.    

۶۲.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۴۲۶.    

۶۳.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۵۴.    

۶۴.↑ مازندرانی حائری، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (علیهماالسّلام)، ج۲، ص۸۷-۸۹.
۶۵.↑ موسوى زنجانى، سيد ابراهيم ، وسيلة الدارين فى انصار الحسين (علیه‌السّلام)، ص۳۴۳-۳۴۴.

۶۶.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۰-۶۱.    

۶۷.↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۴۴.    

۶۸.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۲۶.    

۶۹.↑ بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۳۰۵.    

۷۰.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۳۰.    

۷۱.↑ شیخ صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ج۱، ص۲۲۹.    

۷۲.↑ جزائری، سید نعمت الله، ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، ج۱، ص۲۳۵.    

۷۳.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۸۲.    

۷۴.↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۲۴۲.    

۷۵.↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۴۲.    

۷۶.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۱۸۰.    

۷۷.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۲۷.    

۷۸.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۱۴.    

۷۹.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۹۳۷.    

۸۰.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۳.    

۸۱.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۶۰.    

۸۲.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۷، ص۳۱۶.    

۸۳.↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۳۰۵.    

۸۴.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۹۳۷.    

۸۵.↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۳.    

۸۶.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۴۸.    

۸۷.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۵.    

۸۸.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۰۸.    

۸۹.↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۸.    

۹۰.↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۲۶۹.    

۹۱.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۴۶.    

۹۲.↑ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی۱، ص۳۳۵.    

۹۳.↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۵.    

۹۴.↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۴۷.    

۹۵.↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۷۰.    

۹۶.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۵۰.    

۹۷.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۱، ص۶۰۴.    

۹۸.↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷.    

۹۹.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۵۰.    

۱۰۰.↑ ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۰۵.    

۱۰۱.↑ ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۱.    

۱۰۲.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۱۰۵۱.    

۱۰۳.↑ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی۲، ص۱۸۷.    

۱۰۴.↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۵.    

۱۰۵.↑ نقدی، جعفر، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، ص۵۱.    

۱۰۶.↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۳۹.    

۱۰۷.↑ جزائری، سید نعمت الله، ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، ج۱، ص۲۴۳.    

۱۰۸.↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۲۴.    

۱۰۹.↑ بحرانی، عبدالله، العوالم، الإمام الحسین (علیه‌السّلام)، ص۳۸۳.    

۱۱۰.↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۷.    

۱۱۱.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۱۰۷۴.    

۱۱۲.↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۳۴۸.    

۱۱۳.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۹۴.    

۱۱۴.↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۲۲.    

۱۱۵.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.    

۱۱۶.↑ ابن‌نما حلی، جعفر بن ابی‌ابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۹۰.    

۱۱۷.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام)، ج۸، ص۱۵۸.    

۱۱۸.↑ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۲.    

۱۱۹.↑ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ص۱۷۹.    

۱۲۰.↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۴۶۹.    

۱۲۱.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۸، ص۳۱۶.    

۱۲۲.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۱۱۲۸.    

۱۲۳.↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۳۷.    

۱۲۴.↑ ابن‌نما حلی، جعفر بن ابی‌ابراهیم، مثیر الاحزان و منیر سبل الأشجان، ص۱۰۲.    

۱۲۵.↑ سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۲۱۸.    

۱۲۶.↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۵۹.    

۱۲۷.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۵.    

۱۲۸.↑ حسینی شهرستانی، سید هبةالدین، نهضة الحسین (علیه‌السّلام)، ص۱۹۳.   


۱۲۹.↑ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۴۰.  


۱۳۰.↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳۴.    


۱۳۱.↑ قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ج۱، ص۳۹۹. 

 
۱۳۲.↑ موسوی مقرّم، سید عبد الرزاق، مقتل مقرم، ص۳۵۸.   


۱۳۳.↑ محمدی ری‌شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و اصحابه (علیهم‌السّلام)، ص۱۰۷۴.    

منبع
پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «الگوی حضور»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه



نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page