پرسش : اگر اصل عليت كليت داشته باشد، بايد براى خدا هم علتى در نظر گرفت در صورتى كه فرض اين است كه او علت نخستين مى باشد و علتى ندارد; پس پذيرفتن خداى بى علت، نقض قانون عليت و دليل بر كليت نداشتن آن است و اگر كليت آن را نپذيريم، نمى توانيم براى اثبات واجب الوجود، از اين اصل استفاده كنيم; زيرا ممكن است كسى بگويد كه اصل ماده يا انرژى، خود به خود به وجود آمده و تحولات آن به پيدايش ساير پديده ها انجاميده است؟
پاسخ: اين پرسش در اثر تفسير نادرست براى اصل عليت، پديد آمده است. يعنى چنين پنداشته اند كه مفاد اصل مزبور اين است كه «هر ممكن الوجودى احتياج به علت دارد» در صورتى كه تعبير صحيح آن اين است كه «هر ممكن الوجودى يا هر موجود وابسته و نيازمندى احتياج به علت دارد.» و اين قاعده اى است كلى و ضرورى و استثناناپذير; اما فرض اين كه اصل ماده يا انرژى بدون علت، پديد آمده و تحولات آن، موجب پيدايش پديده هاى جهان شده است اشكالات زيادى دارد كه در پرسش هاى ديگر به آن خواهيم پرداخت.