در برابر تاریخ

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

 در همان مجلس ،جمعی بر گوینده آن جمله جسارت آمیز شوریدند که این چه کلامی است می گویی ! مردم - به خصوص آنها که در آن دم ، پیرامون پیامبر بودند - به قرآن آشنا بودند و بی پایگی آن سخن را که قرآن نزد ماست ،همین کتاب خدا ما را کافی است. خوب درک می کردند. زیرا همان قرآن این نسبت را از پیامبر دور می داشت. ما ضل صاحبکم و ما غوی.و ما ینطق عن الهوی.ان هو الا وحی یوحی.(69)
مگر قرآن را جز رسول اکرم صلی الله علیه و آله - که اینک نسبت هذیانش می دهند - بر آنها خوانده است !قرآن گفتار او را بر گرفته از عقل و حکمت - و بالاتر ، مستند به وحی الهی - یاد می کند. اگر روا باشد که کمتر سخنی جز از این منشأ از وی صادر شود پس از این دیگر به کدام سخن او می توان اعتماد کرد ؟!
آن رفتار بدون نزاکت ، چنان حضرت را آزرد که لحظه ای حضور ایشان را نزد خود تحمل نکرد ! حال آن که قرآن فرموده است:
ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله لی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابا مهینا (70)
کسانی که خدا و رسولش را می آزارند ، خداوند در دنیا و آخرت لعنتشان می کند و برای آنان عذاب خوار کننده فراهم کرده است.
قرآنی که آنها آن را برای هدایت مردم کافی می دانستند ،فرموده بود:
و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا. (71)
آنها که از فرمان خدا و پیامبرش سرپیچی کنند و از حدود الهی تعدی نمایند ، خداوند ایشان را بر آتش داخل کند
فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا. (72)
برای آنها آتش جهنم قرار داده شده است تا برای همیشه در آن باقی باشند. فقد ضل ضلالا مبینا. (73)
چنین کسی دچار گمراهی بس آشکاری شده است.
راستی پیامبرصلی الله علیه و آله خود نمی دانست که پس از او کتاب خدا برای هدایتشان کافی است ؟! دور نیست بگوییم آنها خود را از پیامبرصلی الله علیه و آله به کتاب خدا آشناتر می دیدند !
واقعیت آن است که صحابی سرشناس ، عمر بن خطاب ، با وجود همه زیرکی و سیاستش ، در اینجا و پس از آن نتوانست به شیوه ای گام بردارد که تاریخ او را مورد بازخواست قرار ندهد. سرپیچی از شرکت در لشکر اسامه ، شرکت نجستن در مراسم غسل ، تکفین و دفن پیامبرصلی الله علیه و آله انکار رحلت پیامبر تا رسیدن ابوبکر از سنح ،کوشش چشمگیر برای به خلافت رسیدن ابوبکر ، درگیری با حباب بن منذر و سعد بن عباده در سقیفه ، گسیل افراد به خانه فاطمه برای بیعت گرفتن از بست نشینان در خانه ، شکستن شمشیر زبیر ، کتک زدن مقداد و مواردی از این نمونه ، برای اثبات این نظر تاریخی کافی است که آن رفتار دور از نزاکت ، نوعی کوشش برای تصدی منصب زمامداری بود.(74)
کوشش هایی از این نمونه بود که علی بن ابی طالب علیه السلام به وی فرمود : امروز کار زمامداری را برای ابوبکر محکم کن تا فردا هم نصیب خود تو شود. یکی از پژوهشگران برجسته (75)
در تحلیل آن رفتار جسارت آمیز می نویسد:
اگر روان پزشکی بر بالین بیماری آید می گوید نوشت افزار بیاورید تا چیزی بنویسم که اگر از آن پیروی شود هرگز کسی گمراه نگردد و بر خواسته خود تاکید می ورزد ، برای آن که بداند بیمارش به راستی هذیان می گوید یا خبر ،بر او نعره و نهیب نمی کشد و دستور می دهد نوشت افزار آورند تا بیمار آن چه خواهان است ،بنویسد، تا از نوشته اش ، هذیان گویی احتمالی او را تشخیص دهد. اما برخی از آنها که بر بالین پیامبر رحمت حاضر شدند از مراعات کمترین اصول عیادت بیمار چیزی نمی دانستند. اگر کسی اصرار داشت که هذیان گویی مقام شامخ نبوی را ثابت کند دور از مقام والای نبوی ! خوب بود خواسته حضرت را برآورد و از نوشته ،هذیان گویی به اثبات رسد. در آن صورت وی مدرک کتبی در دست داشت و دیگر کسی وی را به چنان اتهام نکوهش نمی کرد.
اگر گوینده آن جمله اهانت آمیز کمترین احتمال و کوچک ترین حدسی می زد که پیامبرصلی الله علیه و آله قلم و کاغذ می طلبد تا خود او یا یکی از دوستانش را به جانشینی معرفی کند ، از نبی اکرم صلی الله علیه و آله به عظمت یاد می کرد ،همان گونه که از وصیت ابوبکر نسبت به خود استقبال کرد.
راستی ، آیا پیامبر در آن روزها که پیوسته تب وی شدت می گرفت ، نماز نمی خواند ؟حال مزاجی وی در هنگام نماز چگونه بود ؟ آیا او به گفتار خود توجه نداشت ؟آیا وی در زمان شدت تب ، گیرنده وحی نبود تا تقاضاهایش اموری باشد که جبرئیل از سوی خداوند به وی وحی کرده است ؟ آیا او در آن ساعت تصمیم داشت چیزی را از جانب خود بر قرآن بیفزاید یا از آن بکاهد ؟!صحابیان جز قرآن از وی سخنان بسیاری شنیده بودند که وحی الهی بود و همگان آن کلمات احادیث قدسی را مانند آیات ، فرموده الهی می دانستند و پیروی از آن را لازم می شمردند.
گوینده ان الرجل لیهجر ،حسبنا کتاب الله نه تنها میان قرآن و اهل بیت جدایی انداخت ، میان قرآن و پیامبر نیز جدایی انداخت. او در بخش اول کلامش رسول اکرم صلی الله علیه و آله را الرجل خطاب کرد و رسول الله نخواند و این یعنی فرو آوردن منزلت شامخ رسول گرامی در حد مردم عادی آن گاه که او رسول الله نباشد ، ممکن است آن چه می گوید بر خلاف کتاب خدا و فرمان الهی باشد. در آن صورت نمی توان به گفتار وی توجه کرد و باید حسبنا کتاب الله گفت. این تعبیر یعنی میان قرآن و پیامبر جدایی انداختن. وقتی بشود بین پیامبر و قرآن جدایی انداخت ، به آسانی می توان بین قرآن و اهل بیت را جدا کرد و علی مع الحق و الحق مع علی را بی اعتبار شمرد.
ان الرجل لیهجر گفتن و حسبنا کتاب الله را شعار قرار دادن ، یعنی زباندار را بستن و بی زبان را آزاد گذاشتن. از همین سیاست بود که در صفین ،قرآن سخنگو علی را کنار نهادند و قرآن بی زبان را بر نیزه ها کردند و شعار قرار دادند. هر زمان خلفا خواستند ستمی روا دارند برای توجیه کرده خود ، قرآن بی زبان را به صحنه آوردند و آن گاه تا توانستند بر زبان داران ستم روا داشتند.
در همه ادیان ، پس از رحلت پیامبرشان ، کتابشان را تحریف کردند ، اما قرآن که مصون از تحریف و دستبرد معرفی شده بود از سوی دنیا طلبان به شیوه ای مرموز تحریف شد و آن جدا سازی آیات از مفسر بود. وقتی سخنگو و مفسر کتابی از اظهار نظر باز داشته شود هر کس می تواند مطلب آن کتاب را آن گونه که بخواهد تفسیر و تاویل کند. آن فرد با گفتن حسبنا کتاب الله چنین به مردم وانمود که حضرت برای نوشتن قرآن دیگری قلم و کاغذ می طلبد ، حال آن که مردم برای هدایت خود به بیش از قرآن نیازمند نیستند. پس حضرت آن جملات را با درک و حواس کامل بیان نکرده است ! بنابراین آوردن قلم و کاغذ بیهوده است !
چه کسی به وی خبر داد که پیامبرصلی الله علیه و آله می خواهد قرآن دیگری بنگارد ؟ بر پایه کدام آیه و حدیث ، قرآن بدون مفسر می تواند امت را هدایت کند ؟ پیامبرصلی الله علیه و آله خود تا زنده بود کمترین ابهام و شبهات پیرامون آیات را روشن می ساخت و حال در هنگام رحلت می بایست مرجعی برای تفسیر و تاویل آیات تعیین کند تا سود جویان ،هر آیه را به رای خود تفسیر نکنند. قرآن خود می فرماید:
و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا. (76)
ما از قرآن آن چه فرو می فرستیم مایه درمان و رحمت برای مومنان است و ستمگران را جز زیان نمی افزاید.
چگونه آیات پروردگار برای عده ای مایه درمان و رحمت است و برای گروهی مایه زیان ؟!این ویژگی قرآن در عصر نبوی و پس از رحلت آن حضرت وجود داشته و دارد و هرگز هیچ کس تضمین نکرده است که قرآن بدون تفسیر و تاویل صحیح ، مایه نجات جهانیان باشد.

69) نجم / 2 - 4.
70) احزاب / 57.
71) نساء / 14.
72) جن / 23.
73) احزاب / 36.
74) در مباحث بعدی برای یکایک این ماورد از منابع معتبر در نزد اهل تسنن مدارکی نقل خواهیم کرد.
75) مظلومی گمشده در سقیفه ، ج 2 ، ص 50 و 68.
76) اسراء / 82.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page