مفاد وصیت و علل پیشگیری از نوشتن آن

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

 عمر بن خطاب ضمن گفتگویش با ابن عباس می گوید : (59)
رسول خدا ستایش زیادی از علی می نمود که البته آن گفته ها چیزی را ثابت نمی کند و حجت نمی باشد. او در حقیقت می خواست با ستایش از علی امت خود را بیازماید که تا چه حد پیرو فرمان پیامبر خویش اند. آن حضرت در هنگام بیماری تصمیم داشت در این مورد تصریح نماید ولی من از آن جلوگیری کردم.(60)
و در روایت دیگر آمده است :
رسول خدا خواست او را نامزد خلافت نماید و من از ترس بروز فتنه مانع شدم.و پیامبر از درون من آگاه شد و از اصرار بر تقاضای خود خودداری کرد. (61)
ابن عباس می گوید:
در یکی از مسافرت های عمر به شام، روزی بر شتر خود به تنهایی حرکت می کرد که به من گفت :ابن عباس !از پسر عمویت شکوه مندم. از او خواستم همراه من بیاید و او موافقت ننمود. من همچنان او را رنجیده و خشمگین می بینم. فکر می کنی خشم او از چیست؟ گفتم: تو خود می دانی. عمر گفت: فکر می کنم او هنوز از خلافت و از دست دادن آن ناراحت است؟ گفتم: آری، چنین است. او گمان دارد رسول خدا وی را برای خلافت برگزیده بود. عمر گفت: رسول خدا او را برای خلافت برگزید، اما چه باید کرد که خدا چنین نمی خواست ! رسول خدا چیزی را خواست و خداوند چیز دیگری را اراده نمود. آن گاه اراده خدا استوار گشت و اراده رسول خدا اجرا نگردید. مگر هر چه رسول خدا اراده نمود، انجام شد!؟ خواست عمویش (ابولهب) مسلمان شود و خداوند اراده نکرد و مسلمان نشد.(62)
نکته حایز اهمیت آن که پس از تقاضای حضرت که فرمود قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید عمربن خطاب، موضوع نوشته و نیز جزئیات و ترکیب جمله حضرت را دانست. واکنش سریع او دلیل آن است که او اصل جمله را کامل می دانسته است. وی در آن موقعیت همه چیز را به دقت زیر نظر داشته و تیزهوشی و زمان سنجی را به حد بالا به کار گرفته است ، اما چنین نبود که غیر او بدین نکته پی نبرده باشد. ترکیب گفتار حضرت به گونه ای بود که به احتمال زیاد ، اغلب افراد پیرامون حضرت دانستند که او می خواهد چه بنویسد.
اولا : تردید نبود که آن نوشته پیرامون مسایل احکام و امور عادی نیست. زیرا بر پایه مفاد آن تقاضا ،هر کس از آن پیرامون می کرد هرگز گمراه نمی شد. اگر موضوع نوشته آن نمونه مسایل بود ، کسی با نوشتن آن مخالفت نمی ورزید ،آن هم با طرح چنان جمله اهانت آمیز. نوشته مورد نظر هر چه بود پیرامون مسئله ای بود که عمر از بیان آن سخت هراس داشت تا جایی که هنوز آن را نشنیده چنان خشمناک گردید که به گفته ابن ابی الحدید نتوانست نفس خود را مهار کند و از اظهار آن نسبت ناروا باز ایستد.
دوم : آن جمله نانوشته هر چه بود ، بخشی از آن در همان تقاضای حضرت نهفته بود. زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : چون این مطلب را بنویسم ،دیگر کسی گمراه نمی شود. گویا پیشتر حضرتش جمله ای شبیه آن را فرموده بود و شباهت آن جملات سبب شد که وی بی درنگ در پاسخ تقاضای پیامبر بگوید لازم نیست به چیزی وصیت شود. قرآن در میان ماست. همان کتاب خدا ما را بس است!
او از کجا دانست پیامبرصلی الله علیه و آله می خواهد چیزی را ضمیمه کتاب خدا کند ؟!
واقعیت آن است که مفاد وصیت مورد نظر حضرت کاملا معلوم بود. آن چه او در صدد انجامش بود ، نگاشتن آن وصیت بود نه فقط بیان آن. زیرا موضوع آن را بارها بیان فرموده بود. شک نیست که رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیان مسئله ای بدان اهمیت را که هدایت امتش در گرو آن است تنها به آن لحظه حساس وا نمی نهد. زیرا می داند اگر موفق به انجام آن نشود امتش گمراه خواهند شد. بنابراین باید پیشتر بارها آن را یادآور شده باشد. اگر جز این باشد باید پذیرفت که او با موفق نشدن به نگاشتن آن وصیت ،امتش را برای همیشه در گمراهی رها کرده است. گذشته از این تحلیل ،تاریخ نیز نشان می دهد که پیامبر پیش از این رویداد تلخ و هم پس از آن ، چیزی فرموده است که در بردارنده مفاد همان جمله ای است که در تقاضای قلم و کاغذ بیان کرد. آن فرموده چیزی جز حدیث ثقلین نبود. صحابیان بارها از آن حضرت شنیده بودند که:
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. (63)
من در میان شما دو چیز گرانبها باقی می گذارم :کتاب خدا و خاندانم. تا آن زمان که بدین دو تمسک جویید ، هرگز گمراه نخواهید شد.و این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
ابن حجر می نویسد :
در یکی از روزهای آخر زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله که جمعی از یاران در اطراف بستر او گرد آمده بودند ،خطاب به آنان فرمود:
مردم مرگ من فرا رسیده و به زودی از میان شما می روم. آگاه باشید ،در میان شما قرآن و اهل بیت (64)
خود را به ودیعت می گذارم تا از هر دو اطاعت کنید. آن گاه دست علی را گرفت و فرمود : این علی با قرآن است و قرآن با علی است و از هم جدا شدنی نیستند. (65)

59) روایت کامل آن را به نقل ابن ابی الحدید ،در بخش ویژه. جانشینی پیامبر ذکر خواهیم کرد.
60) شرح نهج البلاغه ،ج 3 ،ص 97 به نقل المراجعات ،ش 106.
61) همان ، ج 2 ، ص 79.
62) همان. بی تردید خداوند متعال نیز همانند رسول اکرم (ص) خود خواهان هدایت همه بندگان است و ملمان نشدن و هدایت یافتگی افراد به اختیار و قصد خودشان است نه پیامبر(ص) و خداوند تبارک و تعالی.
63) حاکم نیشابوری آن را چنین نقل کرده است : لن تضلوا ان اتبعتموها ن اگر از آن دو پیروی کنید هرگز گمراه نخواهید شد. المستدرک علی الصحیحین ،ج 2 ، ص 109 ،محققان شیعه و انل تسنن مواردی را که پیامبر این حدیث را بیان فرموده است بر شمرده اند. ر.ک : صحیح ترمذی ،ج 5 ،ص 462 ،حدیث 3786 ،الغدیر ، ج 1.
64) ابن ابی الحدید گوید : عترت پیامبر ،خانواده نزدیک و فرزندان او هستند.
درست نیست که افراد قبیله او را عترتش بدانیم. و این که ابوبکر در روز سقیفه گفت :ما عترت پیامبر هستیم ، نوعی مجاز گویی است. مثل این که فرزندان عدنان بگویند ما عموزاده پیامبر هستیم. زیرا در حقیقت عموزاده پیامبر نیستند ،اما در مقام تفاخر به فرزندان قحطان ،خود را عموزداه پیامبر می دانند. رسول اکرم (ص)خود معنای عترت را در حدیث ثقلین بیان فرموده است. عترت من ، یعنی اهل بیت من. اهل بیت خود را هم در هنگام نزول آیه تطهیر انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا احزاب / 33. معلوم ساخت. به این گونه که کساء روی فرزندش فاطمه ، حسن و حسین و داماد و پسر عمویش علی ، گستراند و عرض کرد : خدایا ،اینها اهل بیت من هستند. شرح نهج البلاغه ،ج 6 ، ص 375. بسیاری از کتب معتبر اهل تسنن به صراحت ، اهل بیت پیامبر را امیرالمومنین علی ، امام حسن ، امام حسین و فاطمه زهرا علیه السلام می دانند. مستدرک حاکم ،ج 2 ، ص 414 ،ج 3 ، ص 147 و ج 4 ، ص 107 ،دلائل الصدق ،ج 2 ، ص 67.
65) الصواعق المحرقة ،باب 9 ،فصل 2 ،ص 75.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page