نانوشته ای گویاتر از صد نوشته

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

 رویدادهای پس از غدیر تا زمان گسیل سپاه اسامه ، و رفتارهای مخالفت جویانه عده ای نه چندان اندک از صحابیان ، حکایت از آن داشت که جمعی با توجه به بیماری رسول اکرم صلی الله علیه و آله در انتظار مرگ او و در اندیشه تصاحب حکومت اند و برای این هدف از هیچ مخالفتی دریغ نمی ورزند. از این رو پیامبر با آگاهی از حوادثی که به زودی رخ می نمود و با شناختی که از برخی اطرافیان خود داشت ،در آخرین فرصت زندگی بر آن شد تا با بیان روشن مهم ترین پیامش در دوران رسالت ، مسیر آیندگان را ترسیم نماید.
آن حضرت روزهای پایانی عمر خویش را بیشتر در خانه عایشه بستری بود. حضرت بستر خود را به خانه دخترش فاطمه علیه السلام منتقل ننمود.
ابوحامد مداینی در این باره می نویسد :
رسول اکرم صلی الله علیه و آله نخواست برای فرزند و دامادش مزاحمت فراهم آورد. زیرا انسان در این موقعیت ها در خانه خود راحت تر است تا خانه دیگری ، هر چند او دامادش باشد. در روز پنجشنبه چهار روز پیش از ارتحال در آخرین روزها که ارتباط انسان ها از آسمان قطع می گردید ،پیامبرصلی الله علیه و آله در حالی که در بستر بود تقاضای قلم و کاغذی برای نوشتن وصیت نمود. چند تن از صحابه گرد بستر آن حضرت و زنان و فرزندش فاطمه علیه السلام در پس پرده ای حاضر بودند.
خلیفه دوم آن رویداد را برای ابن عباس چنین نقل می کند :
ما نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله حضور داشتیم. بین ما و زنان پرده ای آویخته شده بود. آن حضرت به سخن در آمده ،گفت : نوشت افزار بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که با وجود آن هرگز گمراه نشوید. زنان پیامبر از پس پرده گفتند : خواسته پیامبر را برآورید. من گفتم : ساکت باشید ! شما زنان همنشین پیامبر ، هرگاه او بیمار شود سیلاب اشک می ریزید و هرگاه شفا یابد گریبان او را می گیرید ! در همین حال رسول خدا گفت : آنان از شما بهترند. (46)
محمد بن اسماعیل بخاری می نویسد :
یکی از حاضران سخن حضرت را در حضورش رد کرد و گفت : درد بر او غلبه کرده و نمی داند چه می گوید... و رو به دیگران گفت :قرآن نزد شماست ، همان برای ما کافی است. در میان حاضران اختلاف شد و به یکدیگر پرخاش کردند. برخی سخن او را تأیید می کردند و برخی سخن رسول خدا را. بدین ترتیب از نوشتن نامه جلوگیری شد.
ابن عباس (47) می گوید :
چه روزی بود روز پنجشنبه !بیماری پیامبر در آن روز شدت یافت. فرمود : کاغذ و قلمی بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. یکی از افراد حاضر گفت : پیامبر خدا هذیان می گوید ! به پیامبر گفتند :آیا خواسته ات را برآوریم ؟فرمود : آیا بعد از آن چه انجام شد ! بنابراین پیامبر دیگر آن را نطلبید. (48)
و نیز می گوید :
در حضور پیامبر دعوا و جنجال صورت گرفت. گفتند : پیامبر را چه شده است ، آیا هذیان می گوید ؟ آنان سخن خود را تکرار کردند. حضرت فرمود :مرا به حال خود واگذارید ، زیرا حالت درد و رنجی که من دارم از آن چه شما مرا به آن می خوانید و نسبت می دهید بهتر است.
سپس به سه چیز وصیت نمود :
1. مشرکان را از شبه جزیره بیرون کنید.
2. به هیات های نمایندگی همچنان که من عطا می دادم ، عطا دهید.
پیامبر از بیان موضوع سوم ساکت ماند. (49)
نیز می نویسند :چون به پیامبر چنین گفتند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند ،رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : از نزد من بیرون روید. (50)
با وجود اعتراف عمربن خطاب به این که گوینده آن سخن وی بوده است همچنان اخبار این موضوع در کتاب ها با حذف و تحریف نقل می شود و آن جمله اهانت آمیز یا گوینده آن ذکر نمی شود. (51)
و به توجیه آن می پردازند. (52)
ابن ابی الحدید پس از پذیرش اخبار آن واقعه می نویسد :
البته این رفتار از عمر بن خطاب چندان دور از انتظار نبود. زیرا همیشه در سخنان عمر درشتی و زشتی بود و اخلاقش با جفا ، حماقت ، تکبر و اظهار بزرگی همراه بود. چون کسی این سخن او را بشنود تصور می کند او واقعا عقیده داشته است که پیامبر هذیان می گوید. معاذالله که قصد او ظاهر این کلمه باشد. لکن جفا و خشونت سرشت وی ، او را به ذکر این سخن وا داشت که نتواند نفس خود را مهار کند. بنابراین نباید بر او خرده گرفت. زیرا خدا او را چنین آفریده بود و او در این رفتار از خود اختیاری نداشت. چون نمی توانست طبیعت خود را تغییر دهد. بهتر آن بود که بگوید : بیماری بر پیامبر چیره شده است ، یا آن ک در غیر حال طبیعی بیهوشی سخن می گوید. (53)
باید از ابن ابی الحدید پرسید : مگر تفاوت این دو جمله با جمله قبل چیست !
حقیقت آن است که عمر بن خطاب بدان چه می گفت ،معتقد نبود. او می دانست که با این اعتقاد ،وی در زمره مشرکانی قرار خواهد گرفت که به رسول اکرم صلی الله علیه و آله جنون و سحر نسبت می دادند ؟ از شان وی به دور است که آن دسته از آیات قرآن که این نسبت ها را از پیامبرصلی الله علیه و آله دور می دارد ، نشنیده و نخوانده باشد. وی حتما آیات سوره نجم و حاقه را شنیده بود که:
ما ضل صاحبکم و ما غوی.و ما ینطق عن الهوی. ان هو الا وحی یوحی.علمه شدید القوی. (54)
انه لقول رسول کریم. و ما هو بقول شاعر قلیلا ما تومنون.و لا بقول
کاهن قلیلا ما تذکرون.تنزیل من رب العالمین. و لو تقول علینا بعض الاقاویل .لاخذنا منه بالیمین. ثم لقطعنا منه الوتین. (55)
جز این آیات ، عقل این ویژگی ها را از مقام نبوت دور می داند. زیرا در آن صورت پیامبرصلی الله علیه و آله هم همانند دیگران خواهد بود و به کمترین سخن او نمی توان اعتماد کرد.بنابر این ، هدف او از اضهار این نسبت چه بود؟ آیا او روا نمی دید که پیامبرصلی الله علیه و آله چیزی بنویسد که جهانیان تا پایان روزگار از گمراهی برهند؟ آیا چیزی ارجمندتر از هدایت همه مردم تا پایان جهان وجود دارد؟ مصلحت چه امری از این بالاتر بود؟ ابوبکر نیز در هنگام وصیت به خلافت عمر، کاملا از حال طبیعی بیرون رفت ولی هذیان گویش نخواندند! با آن که مقام و شأن پیغمبر را نداشت . او در تحریر فرمان خلافت بیهوش شد و عثمان از ترس آن که ابوبکر پیش از وصیت بمیرد، فرمان را بدون نظر ابوبکر، با تعیین جانشینی عمر تمام کرد و وقتی ابوبکر به هوش آمد آن را امضانمود!(56)
آیا فرمان و تقاضای رسول گرامی صلی الله علیه و آله الزام آور نبود؟چگونه اهل بیت حضرت از آن سخن ، وجوب و الزام دانستند؟ جز این، آیا جایز است گفتارهای غیر الزامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بدین گونه رد کرد، با آن که روا نیست در خضور مردمان عادی ، در حال بیماری و احتضار چنین با بی احترامی ، بلند سخن گفت ؟!
این که رسول اکرم صلی الله علیه و آله پس از آن رفتار از نوشتن خودداری کرد نه بدان سبب بود که فرمان خویش را واجب نمی دانست بلکه علت دیگری داشت که ذکر خواهیم کرد.
واقعیت چنین نشان می دهد که حاضران در آن مجلس از آن فرمان جز الزام و وجوب استباط نکردند و اگر جز این بود کارشان به اختلاف و دعوا نمی انجامید. هر کس می خواست بدان عمل می کرد و هر که نمی خواست عمل نمی کرد. اما چون گروه ناموافق نمی توانستند وجوب و الزام آن را بپذیرند و آن گاه آشکارا از آن سرپیچی نمایند در اصل این که تقاضای مورد نظر از روی عقل و حواس سالم بیان شده است ، تشکیک کردند تا اصلا پیگیری آن لازم نباشد ، همان طور که مردم هیچ گاه بهانه گیری مریض بیهوده گو را دنبال نمی کنند ! دور از مقام نبوت
آیا از میان همه آن چه رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مدت زندگی و در روزهای پایانی عمر فرموده بود تنها همین جمله بود که از شدت پیدا کردن بیماری و... صادر می شد ؟! چگونه در مورد فرمان بسیج سپاه اسامه و تأکید و پیگیری آن ، کسی به پیامبر نسبت هذیان نداد و این ماموریت را فقط به تاخیر انداختند !؟ علت این بود که با تأخیر در حرکت سپاه نیز به هدف خود می رسیدند. به همین علت تا آخرین لحظه و حتی چهار روز بعد از درخواست نگاشتن وصیت ، نسبت به بسیج لشکر اسامه همچنان اصرار می ورزید و سرپیچی کنندگان را مورد لعنت قرار می داد ،اما با چنین نسبتی مواجه نشد و فقط فرمان او پیروی نگردید. ولی بعد از انجام بیعت مردم با ابوبکر ، آن فرمان با قوت و تصمیم جدی به انجام رسید !
وصیت شفاهی پیامبر پس از این اتهام مورد انکار و مخالفت قرار نمی گیرد و دو موضوع نخست آن پذیرفته و فقط یک مورد از قلم می افتد. نیز در آخرین ساعات زندگی ، چنان که گویند ، پیامبرصلی الله علیه و آله دستور داد ابوبکر برود نماز گزارد و این دستور هذیان یاد نمی شود!(57)
پیشتر جمله ای از ابو جعفر نقیب نقل شد که وی ضمن پذیرش همدستی اصحاب بر جلوگیری از به خلافت رسیدن علی بن ابی طالب علیه السلام گفته است : آنها مسئله خلافت را همچون مسایل دیگر دنیوی می پنداشتند ، مانند فرماندهی فرماندهان و تدبیر جنگ ها و سیاست رعیت پروری. به همین سبب در صورتی که در آن مسایل مصلحتی می دیدند ، از مخالفت با دستورهای پیامبر صلی الله علیه و آله پرورایی نداشتند...(58)

46) صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 85 و ج 8 ، ص 9 ،مسند احمد ، ج 1 ، ص 425 ت الطبقات الکبری ، ج 2 ، ص 224. بخاری در اینجا نامی از گوینده این خبر نمی برد ولی در جلد 5 ،ص 243 ، چاپ دارالفکر لبنان ،نام می برد.
و نیز در همین باره ، ر.ک : صحیح بخاری ، ج 5 ، ص 137 و 224 و ج 7 ، ص 9.
47) عبدالله بن عباس ، پسر عموی دانشمند رسول اکرم (ص) و فرزند کوچک عباس و مفسر قرآن یاد می شود. سه سال قبل از هجرت متولد گردید و در جنگ جمل ، نهروان و صفین در رکاب علی علیه السلام بود و از طرف آن حضرت فرمانروای بصره شد. در اواخر خلافت علی ، زمانی که امام او را به جمع آوری اموال بیت المال و دنیا دوستی نکوهش کرد از بصره به مکه رفت. به هنگام خلافت عبدالله بن زبیر در مکه بود. ابن زبیر وی را به طائف تبعید کرد و در سال 68 ق. همانجا درگذشت. ر.ک : الاصابة ،ج 2 ، ص 22 ، اسدالغابة ،ج 3 ، ص 192 و الاستیعاب ، ج 2 ، ص 345. عبدالله اگر چه از نظر دانش تفسیر قرآن فقه و حدیث از دو برادرش فضل و قثم برتر بود ،در حمایت صادقانهاز امام علی علیه السلام تا پایان عمر ، به مرتبه آن دو برادر نمی رسد.
48) الطبقات الکبری ،ج 2 ،ص 242.
49) صحیح بخاری ،ج 5 ،ص 137 ،حدیث سوم ، باب مرض النبی ،دارالفکر. در اخباری که از غیر شیعه نقل شده است گفتار ابن عباس ناتمام نقل می شود ، ولی به پیوست بعضی دیگر از احادیث ، مفاد آن بخش از وصیت نیز معلوم می گردد. طبری و احمد بن حنبل و بخاری می نویسند : لیست الثالثه الا الامر الذی اراد النبی صلی الله علیه و آله ان یکتبه : بخش سوم از فرمایش نبوی همان نکته ای بود که رسول اکرم (ص)می خواست بنگارد ولی دیگران نگذاشتند. تاریخ الامم و الملوک ، ج 2 ، ص 436 ،مسند احمد ، ج 1 ، ص 222 ، صحیح بخاری ،ج 4 ،ص 85 ، ج 5 ، ص 75 و ج 6 ،ص 11. نیز : النص و الاجتهاد ،ش 16 ،المراجعات ، ش 86.
50) صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 85 و 121 ، ج 6 ، ص 11 و ج 7 ،ص 156 شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ، ج 1 ،ص 182 و ج 2 ، ص 20 ، الطبقات الکبری ،ج 2 ، ص 242 ، الایضاح ،ابن شاذان ، ص 186 ،بیروت ،سمند احمد ، ج 1 ، ص 22 و 90 و ج 3 ، ص 343 ، مدینة دمشق تاریخ ،ج 6 ،ص 451 ، السیرة الحلبیة ،ج 3 ، ص 381 ،صحیح مسلم ،ج 2 ، ص 11 ،ج 5 ،ص 75 و ج 11 ،ص 89 ، کنز العمال ت ج 3 ، ص 138.
51) این خبر در هفت مورد در کتاب صحیح بخاری و مسلم ذکر شده است. در سه مورد آن ،که نام عمر بن خطاب وجود دارد ، جمله او چنین یاد می شود: قد غلب علیه الوجع:ناخوشی بر پیامبر چیره شده است سخنان پریشان می گوید. در بقیه موارد آن ، که نام عمر برده نشده جمله چنین است : هجر رسول الله : رسول خدا هذیان می گوید ! سیری در صحیحین ، ص 367. به هر تحلیل ، در منابع جز عمر بن خطاب نام هیچ فرد دیگری که در آن جلسه سخن گفته و از نوشتن وصیت جلوگیری کرده باشد ، یاد نشده است. تنها افزوده اند : جز عمر کسان دیگری با وی هم صدا شدند که عثمان بن عفان یکی از آنها است.
52) با توجه به ذکر این خبر در بیشتر منابع حدیثی سنی ،این احتمال قوت می گیرد که گویا هدف نویسندگان و راویان این خبر آن بوده که ثابت کنند موضوع مورد نظر پیامبر در آن آخرین وصیت ، اگر چه به ضمیمه دیگر اخبار درباره جانشینی علی بوده است ، از اهمیتی برخوردار نبود و این که حضرت اصرار بر بیان و نگارش آن داشته است از آن سبب بود که بیشتر در این باره به مردم چیزی نفرموده بود و تنها در آن لحظه بود که می خواست سخنی بگوید. بنابراین هر چند آن موضوع برای وی اهمیت داشت در نظر صحابیان از اهمیتی برخوردار نبود.
53) شرح نهج البلاغه ،ج 1 ، ص 61 .
54) یار شما نه گمراه شده و نه در نادانی مانده. از سر هوس سخن نمی گوید. این سخن به جز وحی که بر او فرستاده شده ، نیست. آن را فرشته قدرتمند به او فرا آموخت. نجم / 52.
55) آن قطعا گفتار فرستاده ای بزرگوار است. آن گفتار شاعری نیست که کمتر به آن ایمان دارید. و نه گفتار کاهنی که کمتر از آن پند می گیرید. فرود آمده ای از جانب پروردگار جهانیان است. اگر او پاره ای گفته ها به ما نسبت داده بود ،دست راستش را سخت می گرفتیم ، سپس رگ قلبش را پاره می کردیم. الحاقه / 40 - 46.
56) اسرار سقیفه ،ص 123
57) اقتباس از سیاه ترین هفته تاریخ ، ص 231 و 232.
58) شرح نهج البلاغه ج 12 ،ص 83

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page