ملا صدرا (رحمة الله عليه)

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

متوفاى 1050 ق.

طلوع خورشید
بنابه نقلی در ظهر روز نهم جمادى الاولى سال 980 ق.[1] مژده تولد فرزندى را به میرزا ابراهیم بن یحیى قوامى شیرازى دادند و او كه سالهاى دراز انتظار چنین روزى را داشت و بارها نذر و نیاز كرده بود از فرط خوشحالى سراسیمه خود را به منزل رسانید و بر طبق عهدى كه نموده بود نام مبارك «محمد» را براى فرزندش برگزید وتا زمانی كه خود زنده بود روزانه یك سكه به شكرانه این لطف الهى در راه خدا انفاق می‌نمود.
میراز ابراهیم از كارگزاران ولایت فارس یا بازرگانى سرشناس و امین در بازار بود. وى با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش كوشید و در آموزش علوم متعارف زمان كوتاهى نكرد تا آنكه در 16 سالگى او را به كار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهى كه آنجا بود به زیارت عتبات نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتى مشغول رسیدگى به امور دارایی‌هاى پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاك پدر به دایى خود كه مردى درستكار بود براى ادامه تحصیل راهى اصفهان شد.[2]
همان گونه كه روال عادى حوزه‌هاى علمیه آن زمان بوده است به احتمال قوى صدرا علاوه بر فقه و اصول و دیگر علوم اسلامى متعارف، علوم دیگرى چون ریاضیات و نجوم و طب و هیئت و … بخصوص منطق و فلسفه را در شیراز آغاز نموده و به مرحلّه‌اى رسانده كه مجبور شده است براى تكمیل رشته‌هاى مورد علاقه خود به مسافرت و حضور در محضر اساتید مشهور نواحى دیگر اقدام نماید.

اساتید ملا صدرا
در عصر صدرالمتألهین اصفهان – و پس از آن قزوین – پایتخت و مركز علمى ایران بود و اكثر اساتید بزرگ در این شهر اقامت داشتند و جاذبه ویژه‌اى براى دانش دوستان داشت.
صدرالمتألهین ابتدا در محضر درس شیخ‌الاسلام شهر بهاء الحق و الدین محمد بن عبدالصمد عاملى –معروف به شیخ بهایى – كه در علوم نقلى مورد اعتماد و دانشمند زمان و برناى عصر خوش بود حاضر شد و سنگ بناى شخصیت علمى و اخلاقى ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده كم نظیر و علّامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تكمیل این بناى معنوى را استاد دیگرش دانشمند ستمگر و استاد علوم دینى و الهى و معارف حقیقى و اصول یقینى سید بزرگوار پاك نهاد حكیم الهى و فقیه ربانى امیر محمد باقر بن شمس الدین مشهور به -  میر داماد – عهده دار گشت. این نوجوان خوش استعداد و پر شور حدیث و درایه و رجال و فقه و اصول را از شیخ بهائى و فلسفه و كلام و عرفان و دیگر علوم ذوقى را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعى و ریاضى و نجوم و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالا نزد حكیم ابوالقاسم میر فندرسكى عارف زاهد و ریاضى دان بنام عصر فرا گرفت.

در كنج غربت
دوره سوم زندگى صدرالمتألهین مرحلّه دوم انقلاب روحى او و حركت از وحدت به وحدت و سفر از حق به سوى حق با یارى حق است. این مرحلّه طولانی‌ترین منازل در سفرهاى چهارگانه سیر و سلوك است و صدرالدین شیرازى براى این مرحلّه كه دوران سخت ریاضتهاى جسمانى و مجاهدتهاى نفسانى و عبادت و طى مقامات كشف و شهود است محلى به نام كهك (در سى كیلومترى جنوب شرقى شهر مقدس قم) را برمی‌گزیند و یا در اثر توفیق جبرى و به عنوان تبعید از مركز علمى و فرهنگى رسمى (اصفهان) بر او تحمیل مى شود و در هر صورت فارغ از قیل و قال و جاه و رفاه شهر و شهرنشینى در جوار لطف كریمه اهل بیت (علیهاالسلام) و حرم آنان پناه می‌گیرد تا ضمن بهره‌گیرى از دریاى علوم آل محمد (صلى الله علیه و آله) از گزند فتنه‌ها در امان باشد. چرا كه از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: «به هنگام فراگیر شدن فتنه‌ها به قم و اطراف آن پناه ببرید.»[3]
سال ورود و مدت اقامت ملا صدرا در كهك همانند ورودش و اقامتش در اصفهان به خوبى روشن نیست. از تطبیق و انطباق بعضى یادداشتها می‌توان نتیجه گرفت كه بین سالهاى 1025 تا 1039 در كهك بوده است و البته از شیوه زندگى او در آن قریه نیز اطلاعى نداریم جز مطالبى كه از نوشته‌هاى خود او می‌توان استفاده نمود. در مقدمه اسفار رنجنامه خود را چنین ادامه می‌دهد:
«با گمنامى و شكسته حالى به گوشه‌اى خزیدم. دل از آرزوها بریدم و با خاطرى شكسته به اداى واجبات كمر بستم و كوتاهیهاى گذشته را در برابر خداى بزرگ به تلافى برخاستم. نه درسى گفتم و نه كتابى تألیف نمودم. زیرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القاى درس و رفع اشكالات و شبهات و … نیازمند تصفیه روح و اندیشه و تهذیب خیال از نابسامانى و اختلال، پایدارى اوضاع و احوال و آسایش خاطر از كدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالى كه گوش می‌شنود و چشم می‌بیند چگونه فراغتى ممكن است… ناچار از آمیزش و همراهى با مردم دل كندم و از انس با آنان مأیوس گشتم تا آنجا كه دشمنى روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بى اعتنا شدم. آنگاه روى فطرت به سوى سبب ساز حقیقى نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زارى برخاستم و مدت طولانى بر این حال گذراندم.»[4]
صدرالمتألهین در طى نامه‌اى از كهك نیز به استادش میرداماد وضع روحى خود را چنین ترسیم می‌كند:‌
«و اما احوال فقیر بر حسب معیشت روزگار و اوضاع دنیا به موجبى است كه اگر خالى از صعوبتى و شدتى نیست … اما بحمدالله كه ایمان به سلامت است و در اشراقات علمیه و افاضات قدسیه و واردات الهیه… خللى واقع نگشته … از حرمان ملازمت كثیرالسعاده بى نهایت متحسر و محزون است. روى طالع سیاه كه قریب هفت هشت سال است كه از ملازمت استاد الاماجد و رئیس الاعاظم محروم مانده‌ام و به هیچ روى ملازمت آن مفخر اهل دانش و بینش میسر نمى شود … به واسطه كثرت وحشت از صحبت مردم وقت و ملازمت خلوات و مداومت بر افكار و اذكار بسى از معانى لطیفه و مسائل شریفه مكشوف خاطر علیل و ذهن كلیل گشته …» [5]

معرفت عارفان
یكى از خاطرات بسیار آموزنده و شیرین و درخور تأمل از ایام اقامت ملاصدرا در كهك نكته‌اى است كه مرحوم شیخ عباس قمی[6] ذكر كرده و حضرت استاد حسن زاده آملى آن را این گونه مستند نموده است كه: «در یك نسخه خطى اسفار كه به خط حاج ملا محمد طهرانى و محشى به تعلیقات ملا على نورى و ذوالعینین و بسیارى از حواشى خود ملاصدرا است و در اختیار راقم است در حاشیه این افاضه – در بحث اتحاد عاقل به معقول – توشته است:
«تاريخ هذه الافاضه كان ضحوة يوم الجمعه سابع الجمادى الاول سبع و ثلاثين و الف من الهجرة و قد مضى من عمر المؤلف ثمان و خمسون سنة قمرية.»
(تاریخ این افاضه، صبح روز جمعه، هفتم جمادى الاول 1037 بود و 58 سال قمرى از عمر مؤلف سپرى گشته بود.) و در ذیل همین حاشیه، حاشیه دیگرى مرحوم میراز على اكبر حكمى یزدى در حاشیه اسفارش از جانب صدرالمتألهین به عنوان «منه» دارد كه:
«كنت حين تسويدى هذاالمقام بكهك من قرى قم …»
این قسمت كتاب را در هنگام اقامتم در كهك قم نوشتم و روز جمعه براى زیارت قبر دختر موسى بن جعفر(علیه ‌السلام) به قم آمدم و از او مدد و كمك خواستم. سپس این مطلب به یارى خدا برایم كشف شد.[7]

فروغ حكمت متعالیه
روزى كه سفینة النجاة اسلام ناب محمدى (صلى الله علیه و آله) در ساحل خشك و سوزان جاهلیت متعصب قریشى و سلطنت ظلمانى اموى به گل نشست فلسفه از پاى افتاده و شرك آمیز یونانى و حكمت كلیسایى اسكندرانى در شام و مصر و بغداد شكفتن آغاز كرد و دستمایه تعزیه گردانان میدان مبارزه با «ثقلین» شد. اما در مدتى اندك دانشمندان وارسته اسلامى و خصوصا تربیت شدگان مكتب تشیع با تكیه بر فرهنگ عمیق و اصیل «قرآن و عترت» و بى اعتنا به اغراض سیاسى نهضت ترجمه، با اصطلاحات فلسفى آشنا شده و از «شیوه منطقی» ارسطو و «مكاشفه» نو افلاطونى در مناقشات علمى – سیاسى و فهم معارف قرآن بهره‌ها گرفته، حتى خود در این مكاتب استاد شده و به نوآورى پرداختند و نقادى عمیق مباحث را با معیار معارف قرآن به عهده گرفتند. فارابى و بوعلى سینا متد ارسطویى را در قالب جدید آن – حكمت مشاء – پى ریختند و شهاب الدین سهروردى نیز عنصر سلوك و اشراق را اساس فلسفه خود قرار داد و با ادغام بدیع عناصر گوناگون فلسفى از برآیند آنها فلسفه «اشراق» را بنا نهاد و مقارن این دو مكتب فلسفى یك مكتب علمى دیگر نیز كه از عقاید دینى با روش برهانى دفاع می‌نمود پا به پاى فلسفه پیش رفت. این جریان همان «علم كلام» بود كه همواره زمینه مناسبى براى طرح مسائل جدید در فلسفه و رشد و نقد آن ایجاد نمود. عرفان نیز به عنوان راهى براى دریافت حقیقت دین و شیوه خاصى از معرفت الهى و وصول به كمال معنوى در پى آن بود كه جنبه اصیل و پر مغز و نغز شریعت اسلامى را به دست آرد اما با تمام تلاشى كه دانشمندان و حكیمان داشتند نتوانسته بودند این چهار رود خروشان را به هم پیوند دهند و به یك سو هدایت كنند.
در چنین زمینه فرهنگى كه از سویى بسیار غنى و پرمایه بود و از سوى دیگر به ركود و كسادى و نازائى گرفتار شده بود، زیرا غلبه نهضت ضد عقلى كه همزمان با غرب و شاید در اثر ارتباط دولت صفوى با اروپا بر حوزه‌هاى علوم اسلامى سایه افكنده بود و نهایتاً منجر به ظهور «فسلفه تجربی» و حس گرایى «ظاهر بینی» در غرب و قدرت و تقویت «ظاهریه» و پیدایش «اخباریگرى » و جمود بر ظواهر شرعى در شرق و به ویژه در نبض پرتپش آن «تشیع» شده بود هر یك از رودهاى خروشان و پربركت حكمت و معرفت را از تكاپو و حركت آفرینى باز داشته و یا بكلى خشكانیده بود، آرى در چنین  فضاى گرفته‌اى خورشید جهان افروز «حكمت متعالیه» در آسمان فكر اسلامى ایران طلوع كرد و افق شرق را به نور حكمت روشن كرد.
حكمت متعالیه از یك نظر به منزله چهارراهى است كه چهار مكتب مهم یعنى حكمت مشائى ارسطویى و سینایى و حكمت اشراقى سهروردى و عرفان نظرى محیى الدینی و معانى و مفاهیم كلامى (اسلامی) با  هم تلاقى كرده و مانند چهار نهر سر به هم آورده رودخانه‌اى خروشان به وجود آورده‌اند و از نظر دیگر به منزله یك ساختمان عظیمى است كه چهار عنصر مختلف را پس از یك سلسه فعل و انفعالات به هم ربط داده و به آنها شكل و هیئت و واقعیت نوینى بخشیده كه با ماهیت قبلى هر یك از عناصر متغایر است.[8]
«اختلاف سابقه دار مشاء‌ و اشراق … و همچنین بسیارى از موارد اختلاف نظر فلسفه و عرفان به وسیله صدرالمتألهین حل شد و چهره بسیارى از حقایق اسلامى روشن گشت …»[9]
گرچه جهل ظاهر بینان و غرور علمى اروپاى پس از رنسانس و خودباختگى مسلمین در قرون اخیر در حدى بوده و هست كه اجازه نمی‌دهد آهنگ حیات بخش حكمت متعالیه و صداى گوشخراش شكستن استخوان‌هاى پوسیده فلسفه ارسطویى و نو افلاطونى «اسكولاستیك» در زیر چرخ عظیم و تندر حكمت متعالیه صدرایى به گوش غربیان و غربزدگان قدیم و جدید برسد و تحول بزرگ فلسفى را كه آن حكیم الهى و فیلسوف ربانى ایجاد نمود در یابند. اما بدون شك با ظهور صدرالمتألهین فعالیت فكرى در ایران عصر صفوى به اوج خود رسید و اندیشه‌هاى او تمام حیات فكرى و عقلى چهار قرن گذشته را در انحصار درآورد و امروز نز مكتب او به همان سرزندگى دوران تقریر و تحریر است.

آثار ماندگار
صدرالمتألهین از نویسندگان خوش قلم و پركار در فلسفه اسلامى است و آثار قلمى او لطیف و در كمال فصاحت و بلاغت است و به تعبیر یكى از اساتید صاحبنظر، در گذشته تاریخ فرهنگى شیعه دو نفر در حسن تعبیر و شیوایى قلم بی‌نظیر بوده‌اند و شاید در آینده هم نظیرى نداشته باشند؛ شهید ثانى زین الدین جبل عاملى كه در فقه قلم شیرین و جذاب و روانى دارد و صدرالمتألهین شیرازى كه فلسفه را با بیانى روان و قلمى شیوا تقریر نموده است.
تألیفات حكیم شیراز كه بیش از چهل عنوان كتاب و هر یك در نوع خود شاهكارى بی‌نظیر یا كم نظیر می‌باشد به جز رساله سه اصل در علم اخلاق  و چند نامه جملگى به زبان عربى (زبان رسمى مراكز علمى آن عصر) نوشته شده و داراى نثرى روشن و فصیح و مسجع و براى آموزش فلسفه و عرفان بسیار آسان و سهل است. در میان آثار فلسفى او بخشى خصلت عرفانى بارزترى دارند و بعضى داراى لحن برهانى و استدلالی‌تر هستند،‌هر چند كه از تمامى آنها بوى عرفان به مشام می‌رسد.
از ویژگیهاى بسیار مهم نوشته‌هاى ملا صدرا كه از دستاوردهاى انحصارى خود او است تطبیق بین مفاهیم و بیانات شرع و براهین فلسفى است به نحوى كه در هیچ مسأله فلسفى تا استشهاد بر آیات قرآن و آثار معصومین ننماید نظر قاطع خود را ابراز نمی‌دارد. او همواره در كتابهایش افتخار می‌كند كه هیچ كس را ندیده كه همچون خود او اسرار قرآن كریم و سنت معصومین را فهمیده باشد. تمام نوشته‌هاى فلسفى او پر از آیات قرآن و روایات است و تمام تفاسیرش سرشار از برداشتهاى عرفانى و عقلى است و او در این تطبیق یگانه پیشتاز است و در این روش نظیرى ندارد. البته پس از او شاگرد بی‌نظیرش فیض كاشانى این شیوه را از استاد آموخته و آن را گسترده و زیبا به كار برده است.
نوشته‌هاى صدرالمتألهین در مجموع از ویژگیهایى چون جامعیت، داورى مصلحانه بین آراء مختلف، استفاده از عقل و ذوق و وحى در حل مبهمات، احاطه بر آراء گذشتگان، و در آخر سهل و ممتنع نویسى برخوردار است.
به تعبیر علّامه حسن زاده آملى كتاب اسفار اربعه امّ الكتاب مؤلفات ملاصدراست كه در اواخر دوره اقامتش در كهك شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بی‌گمان بر شفاى بو على سینا و فتوحات مكيّه ابن عربى مقدم است. « این كتاب به یك معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایرة المعارف مشائى ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنى ابن عربى است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفكر و تأمل دانشمندان و حكماى اسلامى است و هم شالوده بناى عقلانى تازه و اصیلى است كه از متن معارف اسلامى سرچشمه گرفته است.»[10]
صدرالمتألهین در این كتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حكمت و دین و عقل و وحى را بیان می‌دارد كه: «حاشا الشريعة الحقه الالهيه البيضاء ان تكون احكامها مصادمة للمعارف اليقينية الضرورية و تباً لفلسفة تكون قوانينها غير مطابقة للكتاب و السنة.»[11] حاشا كه احكام و مقررات بر حق و تابناك شرعى با معارف بدیهى و یقینى عقلانی، ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حكمتى كه قواعد و یافته‌هایش مطابق با كتاب الهى و سنت نبوى نباشد.
صدرالمتألهین در درك ظواهر و فهم اسرار قرآن و حدیث تبحرى ویژه داشت و گرچه در اكثر كتب فلسفى خود به قرآن و حدیث تمسك نموده و گاهى نیز به شرح آیات و احادیث پرداخته اما كتابهایى نیز به تفسیر آیات و احادیث اختصاص داده و سوره‌هاى سجده، یس، واقعه، حدید، جمعه، طارق، اعلی،‌زلزال، و سوره بقره تا آیه 65 و آیة الكرسى و آیه نور و … را تفسیر نموده كه از تفاسیر ارزشمند فلسفى به شمار می‌آیند و تاكنون چندین بار چاپ شده است .
شرح اصول كافى مرحوم آخوند نیز اولین شرحى است كه بر كتاب بی‌نظیر اصول كافى پس از حدود شش قرن نوشته شده و سنت شرح نویسى بر روایات عمیق اعتقادى را باب نموده و بدون شك یكى از مهمترین متون اعتقادى شیعى دوره صفوى است كه در هماهنگى بین حكمت و عرفان و وحى یكى از بهترین و بلكه اولین كلید است و مؤلف كتاب روضات الجنات در مورد این كتاب می‌گوید:‌
«و عندى انه ارفع شرح كتب على احاديث اهل ابيت (عليهم‌السلام) و ارجحها فائدة و اجلها قدرا.»[12]
صدرالمتألهین در سیر نوشتارى خود ابتدا حكیمى عقلانى است كه شرح هدایه را می‌نویسد و شفاى بوعلى را حاشیه می‌زند و پس از طى مراحل سلوك و معرفت عرفانى متكى بر وحى است كه با قدرت الهى و هدایت نبوى و بیان علوی و با قدم قلم سفر‌هاى چهارگانه را طى می‌كند و اسفار اربعه  می‌نویسد و در آخر كار تمام هم  خود را براى فهم و درك و تبیین قرآن و روایات اهل بیت (علیهم ‌السلام) متمركز می‌نماید و آخر كار نیز در یك دستش قلم تفسیر سوره بقره و در دست دیگرش برگه‌هاى شرح كتاب الحجة اصول كافى است كه به دیدار محبوب می‌شتابد.

غروب خورشید
حكیم وارسته در طول عمر 71 ساله‌اش هفت بار با پاى پیاده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشید و در آخر نیز سر بر این راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ق. در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثرى از قبر او نیست اما عطر دلنشین حكمت متعالیه از مركب نوشته‌هایش همواره مشام جان را می‌نوازد.

***********************************************
[1] - ملا صدرا، هانری كرین، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص 9.
[2] - ملا صدرا، ص 28.
[3] - بحارالانوار: علّامه محمد باقر مجلسی، ج 60، ص 216.
[4] - اسفار:‌ج 1، ص 6 و7.
[5] - مجله فرهنگ ایران زمین: ج 13، ص 84-100
[6] - سفینة البحار: ج 2، ص 17. (ماده صدر)
[7] - اتحاد عاقل به معقول:‌ص 107 و 109.
[8] - خدمات متقابل اسلام و ایران: ص 587.
[9] - مجموعه آثار شهید مطهری: ج 13، ص 249-252.
[10] - تاریخ فلسفه در اسلام: انتشارات سمت، ج 1، ص 496.
[11] - اسفار: ج 8، ص 303.
[12] - روضات الجنات: ج 4، ص 120. 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page