سخن از -زينب- است، بانوى بانوان و اسوه شيرزنان قهرمان.
پدرى همچون على بن ابى طالب عليه السلام داشت كه سرور يكتاپرستان و مولاى متقيان است، و مادرش فاطمه سلام الله عليهبود، آنكه تاريخ را در آستان علم و عفاف و كمالش به خضوع واداشته است.
-زينب كبرى-، در روز 5 جمادى الاولى، سال پنجم هجرى در مدينه چشم به جهان گشود. گلى بود كه در بوستان -عترت- روييد و عطر محمّد صلی الله عليه و آله و سلم و خوى على عليه السلام و خُلق فاطمه سلام الله عليها را داشت. جبرئيل، نام -زينب- را از سوى خداوند، براى اين نوزاد هديه آورد.
در خِرد و فرزانگى، در شجاعت و متانت، در زهد و عبادت، وارث پدرش على عليه السلام و مادرش زهرا سلام الله عليه بود و بحق، آيينهاى بود كه آن خصلتهاى شايسته و گرانبها را در خود جلوهگر ساخته بود.
به تعبير مرحوم سيد محسن الأمين:
از زينب، شگفت نيست كه چنين باشد، چرا كه وى، شاخه اى از شاخه هاى شجره طيّبه نبوت و از تبار بلند بنى هاشم است. جدّ او رسول خداست، پدرش وصىّ پيامبر است، مادرش حضرت فاطمه است و برادران او حسن و حسين عليهما السلام اند و شگفت نيست كه شاخه، همسان با ريشه باشد! {اعيان الشيعه، ج 7، ص 137}
از القاب اوست: عقيله بنى هاشم، عقيله طالبيّين، موثّقه، عارفه، عالمه، محدّثه، فاضله، كامله، عابده آل على. زينب را مخفف -زين اب- دانسته اند، يعنى زينت پدر.
هنوز پنج سال به رحلت جانسوز پيامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم مانده بود كه اين گل، بر شاخه وجود فاطمه سلام الله عليه روييد و جوانه زد و بالنده گشت. هوش و درايتش به او برجستگى خاصّى میداد. از كسانى بود كه از فاطمه زهرا سلام الله عليه حديث روايت میكرد و گوهرهاى آن دريا را به شيفتگان معارف اين خاندان میرساند. احاديثى هم از اميرالمؤمنين و رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم روايت كرده است.
حضرت زينب سلام الله عليها با پسر عموى رشيد و كريم و فداكار خود -عبداللَّه بن جعفر- ازدواج كرد. عبداللَّه، فرزند شهيد بزرگوار جعفر طيّار بود و در هجرت مسلمانان به حبشه در آن ديار به دنيا آمده بود.
از اين وصلت فرخنده، پنج گل خوشبو پديد آمد، به نامهاى: محمد، على، عباس، ام كلثوم و عون، كه عون و محمد، در عاشورا در ركاب اباعبداللَّه الحسين عليه السلام شهيد شدند.
اين بانوى بزرگ، زينت پدر بود وافتخار دودمان و مدافع امام عصر خويش و مادر شهيد بود و دختر شهيد و خواهر شهيد و عمّه شهيد، كربلا، روح زينب را بيشتر متجلّى ساخت و به بشريت شناساند، و گرنه فضايل او پيش از عاشورا هم درخشان بود.
از امام چهارم، حضرت سجاد عليه السلام سخن نقل كنيم كه نسبت به نيايش و تهجّد و شب زنده دارى عمّه اش زينب چنين میفرمايد:
من هرگز عمه ام زينب را نديدم كه -نمازشب- را نشسته بخواند، مگر شب يازدهم محرّم، حتى در آن شب غمبار هم نماز شب خود را خواند، ولى نشسته، چرا كه آن همه عزيزان را از كف داده و آن همه مصيبتها را ديده بود. حتى اباعبداللَّه الحسين عليه السلام در آخرين وداعى كه با خانواده و فرزندان خود در روز عاشورا انجام داد و به قصد رفتنى بی برگشت، از آنان جدا شد، به زينب كبرى فرمود:
-خواهرم! درنافله شب مرا فراموش مكن!-{رياحين الشريعه، ج 3، ص 62}
امام حسين عليه السلام براى خواهرش زينب، احترام خاصّى قائل بود و هنگام ديدار، به احترام او از جاى بر میخاست.
سيره نويسان نوشته اند كه زينب بزرگ، مجلس ويژه اى براى تفسير قرآن داشت كه زنان در آن شركت میكردند. اين جايگاه و پايگاه علمى و معنوى، از آن بانوى والاقدر بعيد نيست، چرا كه در دودمانى بزرگ شده بود كه قرآن و وحى الهى در آن نازل مىشد و در سايه -اصحاب كساء- رشد يافته بود، ادب و دانش اين -بيت- را فراگرفته و روح قرآن و اسلام را در كالبد خويش جارى ساخته بود.
اين كلام جاودانه امام زين العابدين عليه السلام درباره او در كربلا، نشان میدهد كه تا چه حدّ و پايه، به زلالى روح و كمال معنوى و قرب به خدا رسيده بود. آن حضرت، خطاب به عمّه اش فرمود:
-اَنْتِ بِحَمدِاللَّهِ عالِمةٌ غَيرُ مُعَلَّمَة، وَ فَهيمةٌ غَيرُمُفهّمة-. {نفس المهموم، ص 395}
تو، بحمد اللَّه، داناى بی معلم و فهميده بىآموزگارى (به مكتب نرفته، داناى رازها و محرم اسرار شدهاى).
هر چند معصومان ما از دودمان رسالت، چهارده ماه فروزان و خورشيد درخشانند، ليكن حضرت زينب را رتبه مقامى است در -مرز عصمت-. زندگيش نيز گوياى اين رتبه والاى قرب و كمال است. كدام نقطه ضعف يا نشانه خلاف را مىتوان در زندگى سراسر ايمان، نور، جهاد، عفاف، صبر و وفايش يافت؟ ... هيچ!
وى، داراى قوّت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد، ورع، عفاف و شهامت بود.
صبورى، مقاومت، ايثار و فداكاری اش بويژه در حادثه كربلا و پس از آن آشكارتر شد. طبق نقل موّرخان در سفر اسارت كه حامى و عهده دار كودكان و سرپرست كاروان بود، سهم غذاى خود را نيز به كودكان مىداد. امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده است كه:
عمّه ام زينب در مسير كوفه تا شام، همه نمازهاى واجب و مستحب خود را میخواند و در يكى از منزلگاه ها از شدّت ضعف و بى حالى، نشسته نماز خواند، چون سه روز بود كه سهم غذاى خود را به كودكان خردسال ايثار كرده بود. {رياحين الشريعه، ج 3، ص 62}
سيماى فضيلت
(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)