فصل سوم: چارچوب اسلامي حجاب

(زمان خواندن: 13 - 26 دقیقه)

فصل سوم اين اثر، پاسخ‌گوي شبهات و سؤالاتي درباره‌ي چارچوب‌هاي ارزشي و ديني حجاب و بعضي از مصاديق حجاب برتر، مثل چادر مشكي است.

فصل سوم اين اثر، پاسخ‌گوي شبهات و سؤالاتي درباره‌ي چارچوب‌هاي ارزشي و ديني حجاب و بعضي از مصاديق حجاب برتر، مثل چادر مشكي است.

١- نگاهي اجمالي به شكل های حجاب قرآني بانوان

١- نگاهي اجمالي به شكل های حجاب قرآني بانوان
شبهه:
بعضي با طرح اين پرسش كه «چه اشكالي دارد در چهارچوب شرعي، هركس هرجور كه خواست لباس بپوشد؟»(1) خواسته‎اند اين شبهه را القا كنند كه اسلام، فقط چارچوب كلي براي پوشش بيان كرده است و به صورت جزئي، شكل خاصي از حجاب و پوشش در متون ديني اسلام ذكر نشده است. آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
پاسخ:
از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ كه بيش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثناي صورت و مچ دست‎ها به پايين، كه طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نيست؛ البته بعضي از فقهاي فعلي، به طور احتياط وجوبي، پوشاندن صورت و دست‌ها را نيز لازم مي‌دانند؛(2) ولي حتي افرادي كه پوشاندن آن را واجب نمي‌دانند، در اصل مطلوبيت و استحباب آن بحثي ندارند.(3)
علاوه بر پوشش لباس‎هاي معمولي، مثل پيراهن و شلوار، كه زنان و مردان در داخل منزل استفاده مي‎كنند، براي حجاب بيرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احاديث براي تأمين حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است كه دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.
الف) خمار
وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ؛(4) زنان بايد سر، سينه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان، مثل مقنعه است.(5) در بعضي تفاسير، در ذيل آيه‌ي شريفه، از عايشه نقل شده است:
زناني بهتر از زنان انصار نديدم. وقتي اين آيه‌ي شريفه نازل شد، هر يك از آنها به سمت لباس‎هاي مخصوص خود رفتند و از آن تكه‎اي جدا كردند و خمار و مقنعه‎اي مشكي پوشيدند، گويي بالاي سر آنها كلاغ نشسته‌ است.(6)
از قضيه‎ي ذكر شده استفاده مي‎شود كه رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آيه، مشكي بوده است. براي اين قضيه، از كتاب‌هاي لغت نيز مي‎توان مؤيداتي ذكر كرد؛ مثلاً از بعضي كتاب‌هاي لغت، استفاده مي‎شود در ريشه‌ي لغوي خمار (خ ـ م ـ ر) سياهي اخذ شده است.(7) به مشروبات الكلي نيز از آن جهت «خمر» اطلاق مي‎گردد كه باعث سياهي و تيره‎گي عقل انسان مي‎گردد. مخفي نماند كه در آيه‌ي شريفه‌ي خمار، نكات تفسيري و ادبي و لغوي فراواني وجود دارد كه مقاله‌ي مستقلي را مي‎طلبد.(8)
ب) جلباب
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛(9) اي پيغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويش را به چادر فروپوشند؛ كه اين كار براي اين كه آنها به عفت و حريت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‎رانان آزار نكشند، بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
همان گونه كه قبلاً گذشت جلابيب در آيه‌ي شريفه، جمع جلباب است و جلباب به معناي پوشش گسترده و فراگير تمام بدن است، كه زنان بر روي لباس‎هاي ديگر مي‎پوشند؛ امروزه در زبان فارسي به چنين پوششي چادر گفته مي‎شود. بر اساس تحقيقي كه نگارنده انجام داده، بين جلباب قرآني و چادرهاي رايج، از نظر مفهوم، اندازه، كاركرد و حتي رنگ، همگرايي و شباهت‎هاي بسيار نزديكي وجود دارد.(10)
علاوه بر قرآن كه دو شكل خاص از پوشش فوق را براي زنان در مقابل نامحرم توصيه كرده است، در برخي احاديث نيز چهار پوشش ويژه براي زنان در مقابل نامحرم، به نام پيراهن، مقنعه، چادر، و ازار معرفي شده است.
عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم): و لغير ذي محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار.(11)

٢- فلسفه ی تفاوت پوشش زن و مرد

٢- فلسفه ی تفاوت پوشش زن و مرد
شبهه:
چرا حجاب زن و مرد تفاوت دارد و چرا بايد مقدار پوشش بدن زنان بيش‌تر از مردان باشد؟ آيا اين تفاوت غير عادلانه و تبعيض آميز نيست؟(12)
پاسخ:
احكام تشريعي اسلام، متناسب با ويژگي‌هاي تكويني و به منظور تأمين مصالح و دفع مفاسدي است كه افراد را تهديد مي‎كند. تفاوت زن و مرد در بسياري از احكام تشريعي، از جمله حجاب نيز نشأت گرفته از تفاوت‎هاي تكويني آنها است.
تحقيقات علمي در فيزيولوژي و روان‌شناسي، در باب تفاوت‎هاي جسمي و روحي زن و مرد، ثابت كرده است كه مردان نسبت به محرك‎هاي چشمي حساس‎تر از زنان‌اند و برعكس، زنان در مقابل محرك‎هاي لمسي حساسيت بيش‌تري دارند.(13)
تحقيقات و تجربه‎هاي علمي نشان مي‎دهد كه آن اندازه كه مرد از نگاه كردن به تن و اندام زن تحريك مي‎شود، زن از مشاهده‌ي مرد تحريك نمي‎شود. در روان‌شناسي جنسي نيز ثابت شده است كه تمامي سطح بدن زن براي مرد محرك است، اما در مرد چنين نيست.(14)
دين مقدس اسلام نيز متناسب با ويژگي‌ها و تفاوت‎هاي تكويني زن و مرد، احكام و تعاليم نوراني خود را تشريع كرده است؛ مثلاً براي حفاظت مردان از مفاسد ناشي از حساسيت بيش‌تر آنان نسبت به محرك‎هاي چشمي شهوت‎انگيز، آنها را به مراقبت و كنترل بيش‌تر چشم در مواجهه با نامحرم مأمور كرده است. در حديثي از امام رضا(ع) نقل شده است:
حُرِّم النظر الى شعور النساء المحجوبات بالازواج و الي غيرهنّ من النساء لما فيه من تهييج الرجال و ما يدعو اليه التهييج من الفساد؛(15) خداوند نگاه كردن به موهاي زنان ازدواج كرده‌ي محجوبه و غير آنها را حرام كرده است؛ زيرا نگاه شهوت‎انگيز مردان، باعث تهييج جنسي، و تهييج جنسي باعث فساد است.
در مقابل، به دليل لطافت و حساسيت بيش‌تر زنان نسبت به محرك‎هاي لمسي، براي حفاظت آنان از مفاسد ناشي از اين ويژگي، آنها را به حجاب و پوشش بيش‌تر در مواجهه با مردان نامحرم دستور داده است؛ به گونه‎اي كه طبق فتواي مشهور فقها، زنان بايد در مقابل نامحرم همه‌ي بدن، به استثناي وجه و كفين را بپوشانند؛ ولي اين مقدار پوشش براي مردان واجب نيست؛ و اين حكم اسلام، غير عادلانه و تبعيض آميز نيست؛ زيرا متناسب با ويژگي‌هاي متفاوت زن و مرد است.
نكته‌ي ديگري كه تبيين كننده‌ي تفاوت‎ حكم حجاب و پوشش زن و مرد از نظر اسلام مي‎تواند باشد، تفاوت تكويني و فطري آنها از نظر مقدار حيا و شرم است. در روايتي تصريح شده است: «الحياء عشرة‌ اجزاء فتسعة في النساء و واحد في الرجال»؛(16) حيا و شرم ده قسمت است، كه نُه قسمت آن در زنان و يك قسمت آن در مردان است. آثار و شواهد تاريخ گذشته و حال پوشش زن و مرد نيز حاكي از اين است كه معمولاً پوشش زنان بيش‌تر از مردان بوده است؛(17) بنابراين، يكي از علل ديگر پوشش بيش‌تر زنان نسبت به مردان، زيادي حجب و حياي آنان نسبت به مردان است كه در روايت به آن تصريح شده و تجربه و واقعيت خارجي نيز مؤيد آن است.

٣- كيفيت حجاب و پوشش فاطمه زهرا (س)

٣- كيفيت حجاب و پوشش فاطمه زهرا (س)
حضرت فاطمه‌ي زهرا(س) به عنوان بهترين الگوي تربيتي زن مسلمان، در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم، چه نوع حجاب و پوششي داشته‎اند؟
در تاريخ نقل شده است كه حضرت فاطمه‌ي زهرا(س) وقتي مي‎خواستند به بيرون منزل و نزد پيامبر اكرم(ص) بروند، از پوشش‎هاي خاصي، مثل جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده مي‎كردند؛(18) علاوه بر اين، يكي از حوادثي كه بيانگر مقدار حجاب حضرت فاطمه‌ي زهرا(س) در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ايشان به مسجد براي دفاع از قضيه‌ي فدك است. در داستان غم‎انگيز غصب فدك آمده است: وقتي ابوبكر و عمر تصميم گرفتند كه حضرت را از فدك محروم نمايند، ايشان با شكل خاصي از حجاب و پوشش، براي دفاع از حق خويش از منزل به مسجد آمدند. راوي داستان، شكل خاص حجاب حضرت را اين گونه توصيف نموده است:
لاثت خمارها علي رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت في لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذيولها؛(19) حضرت زهرا (س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه‌اي كه تمام بدن آن حضرت را مي‌پوشاند و گوشه‌هاي آن به زمين مي‌رسيد، به تن كردند و به همراه گروهي از نزديكان و زنان قوم خود به سوي مسجد حركت نمودند.
قضيه‌ي فوق گوياي آن است كه پوشش بيرون از منزل حضرت «خمار» و «جلباب» بوده كه قرآن به عنوان حجاب زنان دربيرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن ياد كرده است.

٤- رنگ جلباب و چادر قرآني

٤- رنگ جلباب و چادر قرآني
چادر و جلباب قرآني كه حضرت فاطمه زهرا (س) در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن استفاده كرده‎اند چه رنگي داشته است؟
قرآن به زبان عربي مبين نازل شده است و براي عرب زبانان قابل فهم بوده است؛ بنابراين، بايد بررسي نمود كه زنان صدر اسلام، كه نخستين مخاطبان آيه‌ي جلباب بوده‎اند، از واژه‌ي جلباب چه برداشتي داشته‌اند و تبادر و سبقت ذهني آنها از آن چه بوده است. در كتاب سنن ابي داود از امّ سلمه، همسر گرامي پيامبر اكرم(ص) قضيه‎اي نقل شده است كه مبين تبادر ذهني زنان عرب آن زمان است.
وقتي آيه‌ي جلباب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ»(20) نازل شد، زن‌هاي انصار از خانه‎هايشان خارج شدند، درحالي كه پوشش‎هاي مشكي داشتند؛ گويي كلاغ بالاي سر آنها نشسته است.(21)
در كتاب عون المعبود، شرح سنن ابي داود در توضيح قضيه‌ي ياد شده، آمده است:
چون پوشش‎هايي كه زنان انصار به عنوان جلابيب از آن استفاده كرده بودند داراي رنگ مشكي بوده است، آنان به كلاغ كه رنگ آن مشكي است تشبيه شده‎اند.(22)
بعضي از تفاسير مهم، مانند تفسير الدر المنثور سيوطي، روح المعاني و تفسير الميزان نيز در ذيل آيه‌ي جلباب جريان تاريخي فوق را نقل كرده‎اند. علاوه بر شاهد تاريخي مذكور، كه سكوت پيامبر اكرم(ص) در مقابل رنگ مشكي پوشش زنان انصار،‌ نيز دليل بر تقرير و تأييد آن است، شواهد لغوي فراواني نيز براي اثبات اين مدعا وجود دارد كه اساساً در ريشه‎ي لغوي جلباب رنگ مشكي اخذ شده است؛ زيرا جلباب در لغت از ريشه‌ي جُلب است و يكي از معاني جُلب در بسياري از كتاب‎هاي لغوي معتبر، تيرگي و سياهي است؛(23) مثلاً جُلب الليل به معناي سياهي شب آمده است. ابن منظور، صاحب كتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعري كه بخشي از آن «و جُلب الليل يطرده النهار» است تصريح نموده كه گوينده‌ي شعر از جُلب، سواد و سياهي را اراده كرده است.(24)
علاوه بر اين، در بعضي از كتاب‎هاي لغوي معتبر، شواهدي از زبان عربي نقل شده، كه جُلب در آنها به معناي تيرگي و سياهي به كار رفته است؛(25) هم‎چنين در برخي از كتاب‌هايي كه درباره‌ي انواع لباس‎هاي اسلامي نوشته شده‌اند، جلباب به پوشش گسترده‎ي مشكي كه زن روي لباس‎هاي ديگر مي‎پوشد معنا شده است.(26)
از مجموع شواهد لغوي، تفسيري و تاريخي مذكور، به روشني استفاده مي‎شود كه رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آيه‌ي شريفه، مشكي بوده است؛ بنابراين، مي‎توان گفت كه چادر مشكي منشأ و ريشه‌ي قرآني دارد.
حال كه ثابت شد چادر مشكي ريشه‌ي قرآني و اسلامي دارد، پرسش مهم اين است كه آيا حكومت اسلامي ـ كه فلسفه‌ي وجودي آن اجراي احكام قرآن است و براي تحقق احكام اسلام و قرآن اين همه شهيد و جانباز تقديم خدا و قرآن نموده است ـ مي‎تواند در مراكز اداري خود، به عنوان مهم‌ترين مراكز الگوسازي، چادر مشكي را به عنوان حجاب برتر و يكي از ملاك‎هاي گزينش زنان مورد توجه قرار دهد يا خير؟
پاسخ سؤال فوق مثبت است؛ زيرا پس از اثبات ريشه‌ي قرآني و اسلامي براي چادر مشكي، وظيفه‎ي مسئولان يك حكومت قرآني و اسلامي است كه زمينه‌ي ترويج و تبليغ عملي آموزه‎هاي قرآني و از جمله استفاده از چادر مشكي را در مراكز اداري خود فراهم نمايند؛ و حتي هنگام گزينش كارمندان زن‎، التزام عملي به حجاب قرآني و اسلامي را به عنوان يكي از ملاك‎هاي گزينش و ارزش‌يابي مورد توجه قرار دهند.
با توجه به آنچه ذكر شد پاسخ اين پرسش و شبهه كه «چرا چادر سياه در ادارات ملاك ارزشيابي است»،(27) روشن مي‎گردد.

٥- نگاهي اجمالي به ديدگاه اسلام در باب پوشش مشكي

٥- نگاهي اجمالي به ديدگاه اسلام در باب پوشش مشكي
شبهه:
آن‎گونه كه بعضي ادعا كرده‎اند آيا از روايات مي‎توان كراهت حجاب تيره، مثل چادر مشكي را اثبات نمود؟(28)
پاسخ:
اولاً، چگونه ممكن است كه بر اساس ادله‎ي طرح شده در مباحث قبلي، رنگ جلباب و چادر قرآني، همانند رنگ چادرهاي رايج فعلي مشكي باشد، ولي بتوان در روايات معصومين(ع) حديث معتبري مخالف قرآن، درباره‌ي كراهت استفاده از چادر مشكي پيدا نمود؟ آيا ممكن است اهل بيت(ع) به عنوان بهترين مفسران و شارحان قرآن مجيد، در احاديث خود مطلبي خلاف قرآن فرموده باشند؟ پر واضح است كه پاسخ اين سؤال منفي است؛ زيرا يكي از ملاك‎هاي صحت و سقم احاديث، موافقت و مخالفت محتواي آنها با قرآن است. براساس ملاك ياد شده، فرضاً اگر روايتي درباره‎ي كراهت پوشش مشكي بانوان وارد شده باشد فاقد ارزش و اعتبار است.
ثانياً، رواياتي كه از ظاهر آنها كراهت سياه‎پوشي استفاده مي‎شود، از نظر سند ضعيف‌اند. فقيه ژرف‎انديش، مرحوم صاحب جواهر (29) و مرحوم خويي (30) نيز به ضعف سندي روايات مورد نظر تصريح كرده‎اند؛ بنابراين، به دليل ضعف سند، اين‎گونه روايات قابل استناد نيستند و نوبت به بررسي دلالت آنها نمي‎رسد.
ثالثاً، ممكن است ادعا شود به دليل متعدد بودن رواياتي كه ظاهر آنها دلالت بر كراهت پوشش سياه دارد؛ و نيز به دليل اين كه ضعف سند روايات در مستحبات و مكروهات، مانند مورد بحث، خيلي مهم نيست، پس مي‎توان در دلالت آنها بحث كرد.
با فرض صحت ادعاي فوق، بر اساس فحص و جست‌وجوي مفصلي كه در احاديث انجام گرفت، حتي يك حديث درباره‎ي كراهت پوشش چادر مشكي بانوان نيافتيم؛(31) بنابراين، همان گونه كه مرحوم صاحب جواهر فرموده‎اند، روايات مربوط به كراهت سياه‎پوشي، شامل زنان نمي‎شود. ايشان در كتاب فقهي عميق و معروف خود نقل كرده‌اند:
طبق تصريح كتاب‌هاي متعددي از علماي اماميه، كراهت پوشش سياه مختص مردان است؛ زيرا شارع مقدس پوشش غليظ‎تر و بيش‌تري براي زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است(32) و رنگ مشكي، در مقايسه با رنگ‎هاي ديگر، به نحو بهتري پوشش غليظ‎تر و بيش‌تر را تأمين مي‎كند.(33)
بنابراين، طبق نقل مرحوم صاحب جواهر، كراهت پوشش مشكي، مختص مردان است.
به دليل اختصاص كراهت پوشش مشكي به مردان، آن هم در غير از كفش، عمامه و عبا، حتي يك نفر از فقيهان برجسته‌ي شيعه به كراهت چادر مشكي زنان فتوا نداده است، بلكه برعكس، بعضي از مراجع تقليد، مثل رهبر معظم انقلاب اسلامي، آيت الله خامنه‎اي به عدم كراهت چادر مشكي تصريح كرده‎اند و بعضي نيز، مانند آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله تبريزي بالاتر از عدم كراهت، به برتري حجاب با چادر مشكي فتوا داده و فرموده‎اند:
چادر مشكي بهترين نوع حجاب است.(34)
آيا مي‎توان از ظاهر بعضي روايات، مثل روايت «پيامبر(ص) از پوشش لباس مشكي، غير از سه مورد خفّ (نوعي كفش چرمي نازك) عمامه و كسا كراهت داشت»،(35) استفاده نمود كه پوشش لباس مشكي به طور مطلق و مشترك براي مرد و زن كراهت دارد؟
اولاً، با فرض چشم‏پوشي از ضعف سند روايت فوق، ترديدي نيست كه اساساً زن و مرد در برخي از موارد، از جمله پوشش و لباس، داراي احكام متفاوتي هستند؛ بنابراين، در خصوص احكام پوشش، نمي‎توان به قاعده‌ي اشتراك زن و مرد در احكام تمسك جست؛ مثلاً جامه‌ي زربافت و حرير براي زن جايز است، ولي براي مرد جايز نيست.(36) مقدار پوشش زنان، طبق نظر مشهور فقها، همه‌ي بدن به استثناي گردي صورت و دو دست از مچ تا نوك انگشتان است،(37) ولي مقدار پوشش مردان كم‌تر است؛ حتي از نظر رنگ پوشش نيز، استفاده از لباس احرام سفيد براي مردان مستحب است، ولي زنان مجازند، به استثناي بعضي لباس‎هاي خاص مثل حرير محض، با هر لباسي، حتي داراي رنگ غير سفيد محرم شوند.(38)
بنابراين، با توجه به احكام ويژه‌ي بانوان و آقايان در مورد لباس، نمي‎توان ادعا نمود كه حكم كراهت در روايت فوق مطلق است و به طور مشترك شامل زن و مرد مي‎شود.
ثانياً، بر فرض بپذيريم كه روايت مذكور، مختص بيان حكم رنگ پوشش مردان نيست و شامل زنان نيز مي‎گردد، به دليل رواياتي كه ظاهر آنها كراهت خواندن نماز در لباس مشكي، به استثناي سه مورد است،(39) بعضي از فقها حكم كراهت لباس مشكي را نيز مختص به حالت نماز دانسته‎اند.(40)
ثالثاً، بر فرض كه روايت مذكور عام باشد و به طور مشترك، شامل زنان و مردان و نيز حالت نماز و غير نماز گردد، باز روايت ياد شده دلالت ندارد بر اين كه پوشيدن لباس مشكي، مانند چادر مشكي براي زنان كراهت دارد؛ زيرا در روايات متعدد كه از نظر مضمون و محتوا با روايت مورد بحث موافق‌اند، سه نوع پوشش، به نام‌هاي خفّ، عمامه و كسا از كراهت استثنا شده‌اند؛ و با توجّه به اين‎كه كسا از نظر لغت، و به قرينه‌ي حديث شريف كسا،لباس بلندي است كه تمام بدن را فرا مي‌گيرد؛ بنابراين، عباي سياه براي مردان و چادر مشكي براي زنان كراهت ندارد؛ و به نظر مي‎رسد براساس همين استثناي كسا در روايت مورد بحث، هيچ يك از فقهاي برجسته‌ي شيعه به كراهت پوشيدن چادر مشكي فتوا نداده است؛ بلكه برخي، چادر مشكي را بهترين نوع حجاب دانسته‎اند.
مگر كراهت رنگ مشكي در دين اسلام يك حقيقت نيست؟ پس كدام دليل سبب مي‎شود در يك جامعه‌ي اسلامي ما مبلغ رنگ سياه شويم؟(41)
توضيح: پرسش كننده‌ي محترم با قطعي دانستن حكم كراهت رنگ مشكي به طور مطلق از نظر اسلام، اين‎گونه القا نموده است كه استفاده‌ي افراد از لباس تيره و مشكي، نوعي تبليغ فاقد دليل به حساب مي‎آيد. عبارت فوق متضمن دو پرسش است؛ لذا هر پرسش را به طور مستقل پاسخ مي‎دهيم.
پرسش اول: مگر كراهت رنگ مشكي در دين اسلام يك حقيقت نيست؟
پاسخ: با فرض پذيرش كراهت اجمالي پوشش مشكي در دين اسلام، ترديدي نيست كه حكم مذكور براي هر نوع لباس و براي همه‌ي افراد، اعم از زن و مرد، و براي همه‌ي زمان‎ها نيست؛ يعني موارد متعددي از حكم كراهت سيا‎ه‎پوشي استثنا شده است كه مهم‌ترين آنها عبارت‌اند از:
الف) عدم كراهت بعضي از پوشش‎هاي مشكي خاص. قبلاً نقل شد كه پيامبر اكرم (ص) از پوشش مشكي كراهت داشت، مگر در سه مورد: خفّ (نوعي كفش چرمي نازك)، عمامه و كسا.(42) (لباس بلندي كه تمام بدن را مي‌پوشاند و شامل عبا و چادر مشكي بانوان نيز مي‎گردد)؛ بنابراين، چند پوشش مشكي استثنا شده، كراهتي ندارند.
ب) عدم كراهت لباس مشكي براي بانوان. ترديدي نيست كه در اسلام پوشش زن و مرد از جهات مختلف، مثل نوع، مقدار و حتي رنگ، متفاوت است. همان‎گونه كه قبلاً از مرحوم صاحب جواهر نقل شد، طبق تصريح كتاب‌هاي متعددي از علماي اماميه، كراهت پوشش مشكي، مختص مردان است، نه بانوان.
ج) عدم كراهت پوشش مشكي در مراسم عزاداري. استفاده از رنگ مشكي در مراسم عزاداري براي زنان و مردان كراهتي ندارد؛ از اين رو، سيره‌ي‌ عملي مردم متدين و حتي غير متدين، پوشيدن لباس مشكي در اين مراسم است. در «سفينة البحار» رواياتي ذكر شده است كه بر جواز و مطلوبيت پوشيدن لباس مشكي در مراسم عزاداري دلالت دارد.(43)
با توضيحات فوق آشكار گرديد كه القاي اين فكر كه كراهت رنگ مشكي در اسلام، يك حكم كلي و صددرصد است، غير عالمانه و مغالطه‎آميز است.
پرسش دوم: كدام دليل سبب مي‎شود كه در يك جامعه‌ي اسلامي ما مبلّغ رنگ سياه شويم؟
پاسخ: بايد از ايشان سؤال كرد مراد شما از تبليغ چيست؟
الف) اگر مراد شما تبليغ نظري و علمي به صورت نوشتن كتاب و مقاله است، در پاسخ مي‎گوييم:
اولاً، چنين تبليغي غالباً در دفاع و پاسخ‎گويي از شبهات و سم‏پاشي بر ضد انواع حجاب اسلامي مثل چادر مشكي است.
ثانياً، بر فرض كه تبليغ نظري و علمي، حتي به صورت غير دفاعي و ابتدايي درباره‎ي چادر مشكي بانوان زياد باشد؛ اگر اين‎گونه تبليغ مستند به ادله و شواهد قوي و با روش صحيح انجام گيرد، نبايد از آن برآشفته شويد، بلكه اگر آن را قبول نداريد، به طور منطقي و استدلالي مي‎توانيد آن را نقد نماييد.
ثالثاً، اي كاش شما نيز به اين پرسش پاسخ مي‎داديد كه با استناد به چه دليلي در جامعه‌ي اسلامي به تبليغ لباس‎هاي نازك، كوتاه و رنگارنگ براي بانوان و دختران اقدام مي‎كنيد؟ متاسفانه در اغلب مقالاتي كه به تبليغ لباس‎هاي مذكور پرداخته مي‎شود، به جاي برخورد اثباتي، يعني ترويج و تبليغ لباس مورد نظر خود با دليل و منطق، غالبا از طريق سلبي، يعني تخريب حجاب برتر، مثل چادر مشكي اقدام مي‎شود.(44)
ب) اگر مراد شما از تبليغ، تبليغ عملي چادر مشكي در سطح جامعه است، بايد گفت كه به دليل برخورداري حجاب مذكور از حمايت ادله‌ي عقلي و نقلي، اين‎گونه تبليغ هيچ منع عقلي و شرعي ندارد. با دقت در پاسخ فوق، نادرستي اين سخن كه چرا كسي براي اين سؤال كه چرا تيره پوشي تبليغ و ترويج مي‎شود پاسخي ندارد،(45) نيز آشكار مي‎گردد.
شبهه: برخي با اين عبارت كه «در سال‎هاي نخست انقلاب اسلامي، بيش‌تر خانم‎ها از چادرهاي رنگ روشن و گلدار استفاده مي‎كردند كه پوشش خوب و كاملي نيز بود»،(46) خواسته‎اند اين شبهه را القا كنند كه چادرهاي زنان در سال‎هاي نخست انقلاب واجد چهارچوب شرعي بوده است. آيا ادعاي مذكور درست است؟
پاسخ: اولاً، بر فرض بپذيريم كه خانم‎ها در اول انقلاب از چادرهاي گلدار و رنگ روشن استفاده مي‎كردند، مگر هر كاري كه در سال‎هاي نخست و پرالتهاب انقلاب ـ كه به طور طبيعي به دليل مسائل روزمره و پيچيده‌ي انقلاب، فرصت تبيين و تعميق مباني دينيِ وجود نداشته است ـ توسط بانوان انجام شده است، شرعاً خوب و قابل دفاع است كه اكنون پس از بيست سال، عمل‌كردِ آن زمان، ملاك و معيار و حجت شرعي باشد؟(47) روشن است كه عمل مقطعي عده‎اي از زنان در سال‎هاي نخست پر التهاب انقلاب، شرايط سيره‌ي متشرعه را ندارد تا قابل پذيرش باشد؛ و از اين رو، نمي‎توان به آن استناد نمود؛ زيرا استفاده‌ي زنان از چادر رنگارنگ و گلدار در مواجهه با نامحرم، در صورتي كه باعث جلب توجه نامحرم و تحريك مردان گردد، مخالف حجاب مورد قبول قرآن و سيره‌ي عملي فاطمه‌ي زهرا(س) و زنان انصار است، كه در بيرون منزل از جلباب و چادر مشكي استفاده مي‎كردند.
ثانياً، داوري در باب پوشش خوب و كامل و شرعي، مسئله‎اي دقيق و پيچيده و تخصصي است كه كارشناسان و متخصصان مسائل اسلامي، يعني فقها و مراجع تقليد بايد در مورد آن اظهار نظر نمايند؛(48) همانند مسائل پزشكي كه اموري تخصصي‎اند و افراد غير متخصص در پزشكي، عقلاً و شرعاً مجاز به اظهار نظر درباره‎ي آنها نيستند.

پی نوشته ها

----------------------------
1-كتايون مير شفيعي، روزنامه‎ي نوروز، 18 / 4 /80، ص 8، ستون سوم.
2-به استفتاءات پايان كتاب مراجعه گردد.
3-مرتضي مطهري، پاسخ‌هاي استاد به نقدهايي بر كتاب مسئله‌ي حجاب، ص13.
4-سوره‌ي نور (24)، آيه 31.
5-الخمار: ثوب تغطّي به المرأة راسها والجمع خُمُر فيومي، المصباح المنير؛ هم‌چنين در مجمع‌البحرين طريحي، ذيل واژه‌ي خُمُر آمده است: قوله فليضربن بخُمُرهن، اي مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هي المقنعه؛ همچنين ر.ك: شيخ طوسي، تفسير تبيان، ج7، ص43؛ بانو امين، تفسيرمخزن‌العرفان، ج 9، ص 105، ذيل آيه‌ي شريفه‌ي 31 نور، (آيه‌ي خمار).
6-«ما رأيت نساءً خيراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآية قامت كل واحدة منهنّ الي مرطها المرحل فصدعت منه صدعة فاخترمن، فاصبحن كانّ علي روسهنّ الغربان»: زمخشري، تفسير كشاف، ج 3، ص 231، ذيل آيه‌ي شريفه‌ي 31 سوره‌ي نور. حديث مذكور، با الفاظ و تعابير مختلف در كتاب‌هاي متعدد، اهل تسنن آمده است؛ از جمله: صحيح البخاري، شرح العسقلاني، ج 8، ص 49؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 284، ذيل آيه‌ي شريفه‌ي خمار و المفصل في احكام المرأة و البيت المسلم في الشريعة اسلامية، ج 3، ص 320.
7-المختمرة من الضأن: السوداء و رأسها ابيض و من المعز ايضاً: خليل، العين، ذيل ريشه‌ي خمر و الخمريّ من الالوان؛ الاسود الضارب الي الحمرة كلون الخمر الاسود: شرتوني، اقرب الموارد، ذيل ريشه‌ي خمر.
8-براي پي بردن به بعضي از نكات ر. ك: سيد حسن مصطفوي، «التحقيق في كلمات القرآن الكريم» ذيل ريشه‌ي خمر.
9-سوره‌ي احزاب (33)، آيه‌ي 59.
10-براي آگاهي بيش‌تر ر.ك: «نقد ادله مخالفين چادر مشكي» روزنامه جمهوري اسلامي، 3 و 4 بهمن ماه 79.
11-طبرسي، مجمع البيان، ج 7، ص 155.
12-مقاله «آزادي و برابري زن در اسلام»، نشريه‌ي آواي زن، شماره‌ي 21.
13-غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 63، به نقل از: «تفاوت‎هاي زن و مرد از نظر فيزيولوژي و روان‎شناسي»، دكتر محمود بهزاد، مجله‌ي نگين، شماره‌ي 134، تيرماه 1355.
14-غلامعلي حداد عادل، همان، ص64، به نقل از كتاب:
the psycholojy of clothes، ص107.
15-حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 140، روايت 12.
16-محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 2، ص 570، واژه‌ي حياء.
17-سيد مهدي قانع، «انسان، پوشش و ريشه‎هاي تاريخي»، مجله‌ي پيام زن، شماره‌ي 19، ص 68.
18-صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 163: «فتجلببت بجلبابها و تبرقعت ببرقعها و ارادت النبي(ص).»
19-طبرسي، الاحتجاج، ج 1، ص 98.
20-سوره‌ي احزاب (33)، آيه‌ي 59.
21-لمّا نزلت هذه الآية «يدنين عليهن من جلابيبهن» خرج نساء الانصار كأنّ علي رؤسهن الغربان من اكسية سود يلبسنها: سنن ابي داود، ج 2، ص 182.
22-عون المعبود، شرح سنن ابي داود، ج 11، ص 159.
23-به عنوان نمونه ر. ك: لسان العرب، القاموس المحيط، اقرب الموارد، منتهي الارب في لغة العرب، محيط المحيط، معجم الوسيط ذيل ريشه‎ي جلب.
24-لسان العرب، ذيل ريشه‌ي جلب.
25-العين خليل و تاج العروس زبيدي، ذيل ريشه‌ي جلب.
26-الجلباب: كساء اسود تلبسه المرأة فوق ثيابها، الخطيب العدناني، الملابس و الزينة في الاسلام، (في اسماء و انواع الملابس القديمه و الحديثه)، ص 190.
27-فاطمه خاتمي، روزنامه‎ي ايران، شماره‌ي 1627، 2 مهرماه 79، ص 4.
28-فاطمه خاتمي، روزنامه‌ي ايران، شماره‌ي 1627، 2 مهر ماه 79، ص 4.
29-محمد حسن نجفي، جواهر الكلام في شرح شرايع الاسلام، ج 8، ص 233.
30-ابوالقاسم خويي، شرح عروة الوثقي، كتاب الصلاة، ج 1، مكروهات لباس مصلي.
31-براي آشنايي با اين روايات ر.ك: فروع كافي، ج 2، كتاب الصلاة باب اللباس الذي تكره الصلاة فيه و ما لا تكره، ص 397، و كتاب الزي و التجمل باب لبس السواد، ص 449؛ وسايل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة، ج3، كتاب الصلاة، ابواب لباس مصلي و مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، كتاب الصلاة، ابواب لباس مصلي.
32-بعضي از رواياتي كه شارع مقدس در آنها پوشش غليظ را در مواجهه با نامحرم خواسته و از پوشيدن لباس نازك نهي كرده است در زير ذكر مي‎شود:
الف) عن اميرالمؤمنين(ع): من رقّ ثوبه، رقّ دينه؛ محدث نوري، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 211، و ج 3، ص 249.
ب) عن ابي عبد الله عليه السلام قال: لا يصلح للمرأة المسلمة ان تلبس من الخمر و الدروع ما لا يواري شيئا؛ الحر العاملي، وسائل الشيعة، ج3، ابواب لباس مصلي، باب 21، حديث 2.
33-محمد حسن نجفي، جواهر الكلام في شرح شرايع الاسلام، ج 8، ص 235.
34-مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج 1، ص 35، 36 و 38؛ ويژه نامه‌ي فرهنگ اسلام، بهار سال 1379، ص 70؛ هم‎چنين ر. ك: استفتائات آخر كتاب.
35-كان رسول الله (ص) يكره السواد الا في ثلاث: الخفّ و العمامة و الكساء ر.ك: محمد بن يعقوب كليني، فروع كافي، ج 6، ص 449، روايت 1.
36-ر.ك: توضيح المسائل مراجع تقليد، شرايط لباس نماز‎گزار؛ هم‎چنين كتاب «احكام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعي آنان»‌ مطابق با نظرات آيات و مراجع تقليد، ص 52 و 57.
37-همان، صفحه‌ي 62 ـ 63.
38-صدوق، المقنع، ص 229، و حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 9، ص 41.
39-روي لا تصلّ في ثوب اسود فأما الخفّ او الكساء او العمامه فلا بأس؛ شيخ كليني، فروع كافي، ج 3، ص 403.
40-الطباطبايي اليزدي، العروة الوثقي، كتاب الصلاة، ص 201، و شهيد اول، الدروس الشرعيه، ج1، ص 147.
41-گيو نمازي، روزنامه‌ي نوروز، 18/4/80، ص 8، ستون چهارم.
42-كليني، فروع كافي، ج 6، ص 449، روايت1.
43-محدث قمي، سفينة البحار، ج 1، ص 67، واژه‌ي ‌سواد، و علي ابوالحسني، سياه‌پوشي در سوگ ائمه‌ي نور.
44-گيو نمازي، روزنامه‌ي نوروز، 18/4/80، ص 8، ستون اول.
45-همان.
46-فاطمه خاتمي، روزنامه‌ي ايران، 2 / 7 / 79، ص 4.
47-البته مخفي نماند كه در حال و هواي اوايل انقلاب كه زنان پس از ده‎ها سال بي‎حجابي زمان طاغوت، تازه به دوران انقلاب اسلامي قدم گذاردند، رعايت همان نوع و مقدار از حجاب نيز از سوي آنان قابل تقدير است ولو اين‎كه حجاب آنها در حد حجاب شرعي برتر نبوده است.
48-در پيوست آخر كتاب، تعدادي از نظرات مراجع تقليد را به عنوان كارشناسان و متخصصان مسائل اسلامي حجاب و لباس آورده‎ايم.
----------------------
حسين مهديزاده

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page