مردم شام كه تا آن روز گويا در خواب مرگبارى بودند با خطبه هاى آتشين و گرم اسيران ( كه در آن حقايق دردناك كربلا و جنايات شرمگين و بى حساب حكومت بنى اميه آشكارا شرح داده شده بود) يكباره بيدار شدند و عظمت گناهى كه زاده ى معاويه نسبت به خاندان وحى و رسالت انجام داده بود به خوبى درك كردند، و عكس العمل آن تنفر و انزجار شديدى بود كه در تمام طبقات نسبت به حكومت دمشق به وجود آمده بود، تنفر و انزجارى كه حكومت شام خشم و غضب امت را در آن به خوبى احساس كرد.
يزيد بن معاويه به زودى دريافت كه اگر اين وضع همچنان ادامه يابد ممكن است مشكلات بزرگى را براى وى به پيش آورد از اين نظر در صدد بر آمد تا با نيرنگ تازه اى گذشته ننگين خود را پرده پوشى كند و هيجان عمومى را آرام نمايد، ولى رسيدن به اين هدف جز از راه استحاله از خاندان وحى و نبوت امكان ناپذير بود.
اين زنان و فرزندانى كه توانستند با بازوهاى به ريسمان بسته ى خود - و مهمتر از آن - با منطق قوى و كوبنده ى خود اينگونه وضع شام را دگرگون سازند و افكار عمومى را در اختيار بگيرند، اكنون حكومت دمشق براى تثبيت موقعيت متزلزل خويش و نجات از آن وضع انفجار آميز مى بايست به همان زنان و كودكان نزديك گردد و از آنان تملق بگويد تا از اين راه افكار عمومى را تسكين بخشد.
براى انجام اين هدف فرزند معاويه زين العابدين عليه السلام را سخت مورد نوازش قرار داد و همواره سعى مى كرد تا در برابر مردم با آن حضرت ظاهر شود و در كنار آن امام باشد.
ابن اثير مورخ اهل سنت مى نويسد:
و كان يزيد لايتغدى و لا يتعشى الا دها عليا اليه (1)
يعنى هيچ شب و روزى بر يزيد نمى گذشت مرگر آنكه على امام سجاد را نزد خود مى خواند و با آن حضرت به سر مى برد.
به زنان و خاندان حسين عليه السلام گفت : اگر مى خواهيد در شام نزد من بمانيد و اگر به مدينه بر گرديد اما اين زنان و كودكان كه ماءموريت دارند تا نهضت پاك و مقدس حسين عليه السلام را به ثمر برسانند بايد از اين پيش آمد و وضع موجود هر چه بيشتر استفاده كنند و حكومت شام را به رسواتر سازد.
آنها بايد اكنون كه مسير تمام حوادث در راه منافع آسمانى و انسانى آنها است از اين فرصت بزرگ حداكثر بهره را بر دارند و فجايع هولناك طف را بيشتر و صريع تر به اطلاع مردم برسانند از اين نظر در پاسخ وى گفتند قبل از هر چيز ما بايد براى كشته گان خود سوگوارى كنيم يزيد هم كه در شرائط خاصى قرار گرفته بود ناچار در برابر اين خواست تسليم شد و دستور داد تا منزل او را براى سوگوارى آماده سازند و تمام زنان قريش در آنجا جمع شوند آنگاه خاندان پيغمبر با دلهائى داغ دار و چشمهائى اشك بار به سوى خانه يزيد رهسپار شدند.
كامل بهائى مى نويسد:
فلما دخلت النوة استقبلهن نساء آل ابى سفيان و قبلن ايدى بنات رسول الله و بكين واقمن الماتم ثلثة ايام (2)
يعنى هنگامى كه زنان اسير داخب منزل گرديدند زنهاى آل ابى سفيان همگى با اشكهاى ريزان و ضجه و ناله از آنها استقبال كردند دستهاى آنها را بوسيدند و سه روز با آنان در آنجا سوگوارى كردند.
مورخين بزرگ سنى مذهب مى نويسد:
ثم اخرجن و ادخلن دور يزيد فلم تبق امراءه من آل يزيد الا اتتهن و اقمن الماتم ثلاثة ايام (3)
يعنى زنان اسير حسين از اقامتگاه خود خارج شدند و براى سوگوارى به منزل يزيد رفتند و هيچ زنى از دودمان بنى اميه باقى نماند مگر آنكه نزد آنان آمد و در آنجا سه روز اقامه ى عزا كردند.
راستى بهت انگيز است !! يزيد حسين بن على عليه السلام را مى كشد و كثيف ترين جنايتها را در يك بيابان دور دست - دور از چشم اجتماع - نسبت به فرزند پيغمبر و ياران پاك و آزاده ى وى انجم مى دهد. سپس زنان و كودكان داغ دار آن امام را به اسارت مى گيرد و با وضعى دلخراش وارد شام مى سازد، اما قدرت معنوى و نفوذ آسمانى حسين تا آنجا عميق است كه بالاخره كار خود را كرده و چند روزى از ورود خاندان وحى به دمشق بيشتر نگذشته بود كه ناگاه فرزند معاويه خود را در يك بن بست سياسى عجيبى از نظر اجتماع مشاهده كرد، بن بستى كه براى نجات از آن هيچ راهى نيست مگر آنكه آن حكومت بيدادگر و ستم از آن اسيران بال و پر شكسته استمالت كند و خود را از راه محبت و احسان به آنان نزديك سازد، خاندان حسين هم كه سخت بيدار و هشيارند آنگونه از اين فرصت بزرگ استفاده كردند كه توانستند اولين مجلس رسمى سوگوارى سالار شهيدان را در همان شام و در خانه يزيد بر قرار نمايند!!!
آرى اين است معناى پيروزى حق بر باطل و غلبه ى داد بر ستم ، كاروان اسيران اجازه ندادند تا تنها نسل هاى آينده پيروزى سرور آزاد مردان را درك كنند و بر يزيد لعن و نفرين نمايند.
آنها آنگونه توانستند از فرصتهاى متناسب به طرزى اعجازآميز بهره بردارند كه فرزند معاويه نه تنها در پايتخت حكومت خود بلكه در داخل خانه و منزل خويش هم قدرت معنوى حسين و حكومت واقعى آن بزرگوار را به خوبى احساس كرد.
يزيد بن معاويه حسين را مى كشد اما ناچار مى گردد كه اولين مجلس سوگوارى آن حضرت را در منزل اختصاصى خود تشكيل دهد!!!
اكنون شما قدرى عميق تر به وضع مجلس و چگونگى آن فكر كنيد، در اين محفل سوگوارى زينب ، ام كلثوم ، رباب ، سكينه يعنى صاحبان عزا و همان اسيران دل سوخته آزادانه و بدون ترس از تازيانه ها و قدرت شوم حكومت -
جنايتها، كشتارها، تشنگيها محملهاى بى روپوش ، مصيبتهاى اسارت و خلاصه از همه چيزى بى پرده سخن مى گويند!!!
آيا ابن ناله ها، اين اشكها، اين گونه شرح دادن آن فاجعه ى خونين سندهاى زنده بر رسوائى و ننگ حكومت نيست ؟ آيا اينگونه سوگوارى كردن آن هم در خانه اختصاصى يزيد شاهدى گويا و بر زبونى و شكست واقعى فرزند معاويه نيست ؟ چرا. اين يك حقيقتى است غير قابل انكار كه بر حكومت دمشق هم پوشيده نيست . اما براى يزيد چاره اى جز تسليم شدن در برابر خاندان اسير حسين عليه السلام نبود، آن مردى كه راضى نمى شد به امام سجاد عليه السلام در مسجد دمشق اجازه ى سخن بدهد تا مبادا او را رسوا سازد اكنون وضع انفجار آميز خطرناكى در اجتماع به وجود آمده كه براى نجات از آن ، حكومت وى چاره ندارد جز آنكه خواسته هاى فرمانروايان بر افكار و دلهاى مردم يعنى همان زنان و فرزندان اسير را بپذيرد - هر چند به اين - صورت باشد كه سه روز رسما در خانه او سوگوارى كنند و او را از اين راه رسوا سازند!! يزيد بن معاويه كه براى تبرئه خود اكنون از كشتن حسين عليه السلام اظهار ندامت مى كند و گناهان كار را بر گردن فرزند مرجانه مى افكند براى آنكه نشان بدهد در اين ادعا راست مى گويد ناچار است حتى اين بار سنگين و كمرشكن را هم تحمل كند.
خوانندگان عزيز - تا اينجا روشن شد كه چگونه خاندان اسير حسين عليه السلام وظيفه بزرگ و حياتى خود را در به ثمر رساندن نهضت و بهره بردارى از آن به خوبى انجام دادند و توانستند نام على و خاندان على را بار ديگر زنده سازند و نقشه هائى پنهانى حكومت بنى اميه را كه از زمان معاويه براى محو و نابودى اسلام و نام پيامبر عالى قدر آن طرح گرديده بود و تا رسيدن به نتيجه قطعى چند قدمى بيشتر فاصله نداشت به خوبى نقش بر آب نمايند و ماهيت آن دودمان كثيف را براى امت و اجتماع اسلامى آشكار سازند.
يزيد قدرت معنوى حسين (ع) را احساس كرد
- بازدید: 11583