شعر «طوطی وحی»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
یم رحمت شده هر قطره ای از اشک روانم
عظمت، فتح، ظفر سایه ای از قد کمانم
ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
چادر عصمت زهراست همانا به سر من
زده از پنجة دل دخت علی شانه به مویم
جای گلبوسة زهرا و حسین است به رویم
مهر را مُهر نماز آمده خاک سر کویم
گه در آغوش پدر، گاه سر دوش عمویم
پای تا سر همه آیینة زهراست وجودم
شاهدم این قد خم گشته و این روی کبودم
اشک من خون شده و در رگ دین گشته روانه
گل داغم زده در باغ دل عمه جوانه
همه جا گشته عزا خانة من خانه به خانه
شده از اجر رسالت بدنم غرق نشانه
خارها بود که می رفت فرو بر جگر من
پدرم از سر نی دید چه آمد به سر من
دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته
رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
به رخم اشک فراق و به لبم بوده خطابه
نغمه ام یا ابتا و قفسم گشته خرابه
طوطی وحی ام و پر سوختة شام خرابم
لحظه لحظه غم هجران پدر کرده کبابم
پدر آمد دل شب گوشة ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
قاتل سنگدلم چون به تو بی واهمه می زد
دیدم انگار که سیلی به رخ فاطمه می زد
حیف از آن خواب که تبدیل به بیداری من شد
گرم از شعلة دل بزم عزاداری من شد
عمه ام باز گرفتار گرفتاری من شد
نه خرابه که همه شام پر از زاری من شد
لحظه ای رفت که دلدار به دلداری ام آمد
یار رویایی ام این بار به بیداری ام آمد
شب تار و طبق نور و من و رأس بریده
من چو یک بلبل پر سوخته او چون گل چیده
گفتم ای یار سفر کردة از راه رسیده
من یتیمم ز چه رو اشک تو جاریست ز دیده
آرزویم همه این بود که روی تو ببوسم
حال بگذار که رگ های گلوی تو ببوسم
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوة نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
ای نبی از دل و جان لعل لبان تو مکیده
چه کسی تیغ به رگ های گلوی تو کشیده
از همان دست که رگ های گلوی تو بریده
مانده بر یاس رخ نیلی من جای کشیده
بعد از آن ضربه جهان گشته مرا تار به دیده
یادم افتاد از آن کوچه و زهرای شهیده
زیر لب یا ابتا داشتم و زمزمه کردم
گریه بر مادر مظلومة خود فاطمه کردم
طایر وحی ام و در کنج قفس ریخت پر من
شسته شد دامن ویرانه ز اشک بصر من
کس ندانست و نداند که چه آمد به سر من
سوز "میثم" نبود جز شرری از جگر من
گریه ها عقده شده یکسره در نای گلویم
غم دل را به تو و عمه نگویم به که گویم؟
------------------------
سایت مداحی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page