- جزئیات
- نَفسی عَلیٰ زَفَراتِها مَحبوسه بدون تو دنیا برام کابوسه نشسته زینب زخمت و میبنده حسن با گریه دستت و میبوسه دعا کن که بعد تو، عمر من به دنیا نباشه حیفِ خونه زندگیم، که اینجوری از هم بپاشه وِیلی ویلی، علَی المَحزونه چادر تو پُرِ خاکه، پیرهن تو پُرِ خونه واویلا واویلا، بعد رفتنت زهرا، لاخَیر فِي الدُنیا نَفسی عَلیٰ زَفَراتِها مَحبوسه بدون تو دنیا برام کابوسه نشسته زینب زخمت و میبنده حسن با گریه دستت و میبوسه کنار تابوتت دلم آشوبه همین که چشمات و نبندی خوبه حسن که هر دفعه میاد از مسجد با گریه مشت روی زمین میکوبه نگفتی به من چرا، آسمون چشمات کبوده چجوری زدن مگه، که گوشواره افتاده بوده ویلی ویلی، علَی المَضروبه روی تو فصل خزون و، چشم تو رنگ غروبه واویلا واویلا، بعد رفتنت زهرا، لاخَیر فِي الدُنیا
|
- جزئیات
- سفرهات همیشه پهنِ، اندازه یه صحنِ دستت همیشه بازه، از بس بنده نوازه تَهِ مهربونی و وفا، مادر امام حسینیا میزنیم نفس برای تو، تا که حنجرم داره صدا هر کجا اسمت و میبرم، اونجا میشه واسمون وطن مادرم فدای تو بشه، مادر امام حسن یاسِ معطر مادر، ای سایه ی سر مادر مدیون الطاف تو، فَتّاحِ خیبر مادر با اذن تو میگرده، شمشیرِ حیدر مادر مادر یازهرا یازهرا آرامش علی تو، چشمت خلاصه میشه از نورِ چادرِ تو، هی مُرده زنده میشه ای بهارِ خونه ی علی، خاکِ زیر پای تو بهشت ممنون از خدام که اسممو، جزو بچه های تو نوشت ای امید ناامیدی ها، چادرت پناه عالمین زیر دِینِت ام که عُمریِه، جا شدم تو خیمه ی حسین ذکر همیشه مادر، ای بسته ریشه مادر خورشید اگه میتابه، خاموشِ پیش مادر فردای محشر شأن ات، فهمیده میشه مادر علیهم السلام
|
- جزئیات
- هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را والاترین مخلوق ها ام ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشسته ست خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت علیهم السلام شاعر : محمد رسولی
|
- جزئیات
- تسبیح فاطمه بعد الله اکبر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر آیه به آیه ی یاسین و قدر و کوثر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر عشق دیروز و امروز و فردا علی اول و آخرِ هر دو دنیا علی حک شده روی انگشترِ فاطمه لا أمیرالمومنینَ الا علی پدرِ خاک ، مادرِ آب علی و فاطمه ، مهر و مهتاب قدر و کوثر، حمد و توحید علی و فاطمه ، ماه و خورشید تسبیح فاطمه بعد الله اکبر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر نعره ی مرتضی موقع فتح خیبر زهرا زهرا، یا زهرا ،زهرا زهرا،یا زهرا ذکر لب علی روی دوش پیمبر زهرا زهرا، یا زهرا ،زهرا زهرا،یا زهرا خطبه میخونه با اقتدارِ علی زهرا که هست ، کوهِ استوار علی عزت و آبروی همه عالمه چادر فاطمه ، ذوالفقار علی پدرِ خاک ، مادرِ آب علی و فاطمه ، مهر و مهتاب قدر و کوثر، حمد و توحید علی و فاطمه ، ماه و خورشید تسبیح فاطمه بعد الله اکبر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر آیه به آیه ی یاسین و قدر و کوثر حیدر حیدر ،یا حیدر ،حیدر حیدر،یا حیدر عشق دیروز و امروز و فردا علی اول و آخرِ هر دو دنیا علی حک شده روی انگشترِ فاطمه لا أمیرالمومنینَ الا علی پدرِ خاک ، مادرِ آب علی و فاطمه ، مهر و مهتاب قدر و کوثر،حمد و توحید علی و فاطمه ،ماه و خورشید علیهم السلام
|
- جزئیات
- قسم بده خدا رو این شبها ، به چادر زهرا چشم امید همه نوکرها ، به چادر زهرا پناه برده این دل تنها ، به چادر زهرا دخیل بستن آدم و حوّا ، به چادر زهرا سایهی چادر تو روی سر نوکره روز محشر که میاد ماها رو یادتون نره اینو گفتم به همه ، که فاطمه مادرمه تو بمن لطفی بکن ، بگو که این نوکرمه وقتی پا میذاری به عرصه ی محشر چشم امید ما به چادرت مادر هرکی در دل داره ولایت حیدر بخشیده میشه با عنایت مادر مادرم یا زهرا ، مادرم یا زهرا ، مادرم یا زهرا سلام الله علیهم
|
- جزئیات
- صدا اذونه ،با بوی هیزم یا هُرم آتیش،پیچید تو خونه کیه فضه رو، صدا میزنه صدا صدای ،مادرمونه زنده بمونه مادرم تو شعله ها ،خدا کنه خدا کنه که میخ در چادرشو، رها کنه تو روز روشن ای خدا آخه کی فکرشو میکرد که فاطمه بسوزه و علی فقط نگاه کنه چه روزگاری، پهلوی زهرا شکسته چه روزگاری، حیدرو دستای بسته دارن میکشن، توی کوچه ها فاتح جنگِ ،بدر و خیبرو پهلو شکسته ،دنبال بابا تو راه مسجد ،دیدم مادرو فاطمه لشکر علی شده تو کوچه، یک تنه هیچکی یه مادرو جلوی بچه هاش، نمیزنه میشکنه توی راه کوچه ها غرور ذوالفقار غلاف تیغ که بازوی مادرمونو بشکنه آهای مدینه ،راهو به زهرا گرفتی آهای مدینه محسنو از ما گرفتی چه روزگاری، پهلوی زهرا شکسته چه روزگاری، حیدرو دستای بسته میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند مادر....
|
- جزئیات
- الصلاة الصلاة بغض زمینیا شکستو تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشت سر امام فاطمه قامت میبندم به نمازش، الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش، الله اکبر شیرین ترین روزای زندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن خدا شریک خوب بندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن فاطمه دلخوشی زندگیم بود خودت میدونی دیدی چطور تموم دلخوشیمو ازم گرفتن حیدر و این همه غم یا رب ارحم حیدر و این همه غم یا رب ارحم دارم میمیرم از خجالت، الله اکبر از این امت دارم شکایت، الله اکبر اللهم ان هذه امتک وبنته عبدک وبنته امتک آیه های سوره کوثر، زخمی و شکسته و پرپر رو پر بال ملائک، نزلت بک حیدر و این همه غم، یا رب ارحم لا نعلم منها الا خیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسیده وقت تکبیر آخر، الله اکبر خدا دیگه تمومه کار حیدر، الله اکبر نفسی علی زفراتها محبوسه یا لیتها خرجت مع الزفرات لا خیر بعدک فی الحیاة فَاِنَّما ابکی خافة تطول حیاتی خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار راس بریده خدا نگهدارت حسین ای وای... حسین ای وای...
|
- جزئیات
- پُر تب و تابه دل بیقرارم اگه تو بری زهرا جان، کسی رو ندارم گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده نفست که خراب میشه مثل شمعی که آب میشه حال من بده نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن تو که پریشونی دلخوشی کدومه برای علی بعد از تو همه چی تمومه شبا ساکت و بیداری ولی معلومه درد داری بین هر نفس پر اشک سکوت تو پر گریه قنوت تو کنج این قفس بیا امشب بذار خودتو جای من چه کنم فاطمه آخه یه حرفی بزن ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چه کم دارد این زندگانی بمان
|
- جزئیات
- هر درد مرهمی داره ، درمون با درد آشناست ای وای از دردِ دلتنگی ، دلتنگی دردِ بیدواست مرهمِ دردِ مادرِ ما ، یادِ پدرش رسولِ خداست خدا کنه به حقِ رسول و ، خدایِ ذوالجَلال بازم به خونمون ، برگرده شور و حال به یادِ اون روزا ، بازم اذون بگو بلال تو آسمونِ خونه ، زمونِ اذونه بهارمون خزونه ، دلش غرقِ خونه اذان بگو که بیمارِ ما نیمه جونه چشم و چراغِ خونه برامون بمونه اذان بگو که درمونِ درداش اذونه اذون بگو بلال ، اذون بگو بلال الله أَکْبَر ، الله أَکْبَر أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا الله ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلٰهَ إلّا الله أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ الله ، أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ الله اذان نگو بلال ، مادرِ ما رفت از حال اذان نگو، اذان نگو بلال ، مادرِ ما رفت از حال عالم زیر و رو شد ، مادرِ ما رفت از حال اذون نگو بلال مثلِ محتضر شد ، مریضِ ناخوش احوال اذان نگو بلال اذان نگو بلال، مادرِ ما رفت از حال حاصلمو طوفان برد ، اذان نگو غنچه خُشکید ، گُل پَژمُرد ، اذان نگو خونِ دل خورد ، اذان نگو مادرم مُرد ، اذان نگو شب تا صبح ، این سه ماهه زیرِ لب همش اسمِ باباشو میبرد اذان نگو ، اذان نگو ، اذان نگو خونِ دل خورد، اذان نگو مادرم مُرد ، اذان نگو اذان نگو بلال، مادرِ ما رفت از حال علیهم السلام شاعر: محمد صمیمی
|
- جزئیات
- اوﻣﺪی ﺳﺎﻳﻪ رو ﺳﺮم ﺷﺪی دﻳﺪی ﺑﻰ ﺑﺎل و ﭘﺮم ، ﭘﺮم ﺷﺪی ﻣﻬﺮﺑﻮنیت ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﺮق می کنه ﻣﻬﺮﺑﻮن ﺑﻮدی ﻛﻪ ﻣﺎدرم ﺷﺪی ﻣﻨﻮ ﺻﺪا ﺑﺰن ، ﺑﻪ ﺟﺎی ﮔﺮﻳﻪ هام ﺗﺮﻛﻰ ﺻﺪات ﻛﻨﻢ ، آﻧﺎم آﻧﺎم آﻧﺎم ﻧﻨﻪزهرا زمین ﺧﻮردم ﻧﻨﻪزهرا ﻛﻢ آوردم ننه زهرا اﮔﻪ ﻣﺮدم ، بیا ﻛﻨﺎرم ﺳﺮ ﻣﺰارم ، ﻣﻦ ﺗﻮ رو دارم ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا میشه ﻣﻦ رو ﭘﺴﺮم ﺻﺪام ﻛﻨﻰ ﺧﻮﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻰ ﮔﺮه ﻫﺴﺖ ﺗﻮ وا ﻛﻨﻰ ﺑﺎ ﻫﻤﻮن دﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻟﺎ نمیاد میشه واﺳﻪ ﭘﺴﺮت دﻋﺎ ﻛﻨﻰ وﺻﻠﻪ ﭼﺎدرت ، ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻓﺪات ﺟﻮونیمو ،ﺟﻮون ننم ننم ﻧﻨﻪ زﻫﺮا ﻗﺮارم ﺑﺎش ﻫﻤﻪ رﻓﺘﻦ ﻛﻨﺎرم ﺑﺎش ﺧﻮﺷﻰ روزﮔﺎرم ﺑﺎش ، دﻟﻢ ﻏﻤﻴﻨﻪ ﻣﻦ ﻋﻬﺪه دارم ، ام البنینه ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا، ﻧﻨﻪزهرا سلام الله علیهم
|
- جزئیات
- آه گرفت ، به ما راه گرفت دستش که بالا رفت ، ماه گرفت وقت و بی وقت ، به یادش میفتم که اون روز تو کوچه ، با گریه میگفتم به پرش نزن ، لااقل جلو پسرش نزن بی هوا نزن ، بسه اِنقَدَر بی حیا نزن وای مادرم ، وای مادرم پر شکست ، کبوتر شکست دستش که بالا رفت ، سر شکست اهل عالم نبینید صبورم من اون روز تو کوچه ، شکسته غرورم بمیرم براش ، حوریه تاب کتکو نداشت بمیرم براش ، کاشکی مادرم فدکو نداشت وای مادرم ، وای مادرم از خودم دیگه سیر شدم دستش که بالا رفت پیر شدم بعد کوچه ، نبود ازدحامی نبود حرف بازار ، نه بزم حرامی وا مصیبتا ، شهر شامه شهر بی غیرتا وا مصیبتا ، مثل فاطمه است همه صورتا سلام الله علیهم اجمعین
|
- جزئیات
- دیو را با خانه ی انسیّة الحورا چه کار؟ دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار؟ دشمن و بیت و لایت، هیزم و باغ بهشت شعله ی آتش ، تو را با صورت زهرا چه کار؟ تازیانه شرم کن این دست، دست فاطمه است ای فشار در ، تو را با پهلوی زهرا چه کار؟ سلام الله علیها
|
- جزئیات
- شاعر : ميرزا عادل أشكناني
|
- جزئیات
- اونی که بین خلائق خدا نادره ، مادره مادره بهترین رفیقمه دارم باهاش خاطره ، مادره مادره خستگیمو میخره از همه جا گرون تر ، فداشم فداشم پای من ضرر میده ولی بازم حاضره ، مادره مادره هرچی مادره همه ، فدای فاطمه دنیا آفریده شد ، برای فاطمه لذت میبره خودش ، خدا از اینی که از بعد فاطمه شد ، خدای فاطمه خط امان فاطمه ، بی کران فاطمه ممتحنه قبل هر ، امتحان فاطمه اهل زمین روز و شب ، اسمتو میبرن تا بشنون تو دل ، آسمان فاطمه بهترین تصویر دنیا به خدا خنده ی ، مادره مادره بنده ی خدا میشه هرکسی که بنده ی ، مادره مادره هرچقدر بدی کنی نمیبینه بدیتو ، فداشم فداشم هرکیو ببینی قطعا میگه شرمنده ی ، مادر مادره بهترین عصر زمین ، زمان فاطمه است حیدر اسم دیگه ی ، جهان فاطمه است میگن تو بهشت همه ، زبونا یکیه خُب معلومه اون زبان ، زبان فاطمه است ثانیه هر ثانیه ، مددی هانیه شأن و مقامات تو ، ناب و عرفانیه علت خلق جهان ، تویی یا فاطمه کُون و مکان دستته ، این چه جریانیه اون رفیقه که دعاش همیشه همراهته ، مادره مادره خونه سوت و کور میشه وقتایی که ساکته ،مادره مادره رفیقات شاید بدونن که تو چند سالته ، عجیب نیست عجیب نیست ولی اون میدونه چند روز و شب و هفته و چند ماهته ، مادره مادره لذت میبره که ، همکلامش علیه تنها خانومیه که ، مقامش علیه میسوزن اون سه نفر ، از اینکه فاطمه هرجایی که میرسه ، سلامش علیه تاج سره فاطمه ، گوهره فاطمه رخت و لباس علی ، نظر فاطمه نفشه ی دنیا کشید ، به سر انگشت خود در ته آن نقشه زد ، اثر فاطمه علیهم السلام
|
- جزئیات
- هر کس، هر کجا، در هر زمانی گرفتار شد، تنها شد، بی پناه شد... گفت یاعلی... و از او مدد گرفت... حالا، ملجأ همهٔ دنیا گرفتار شده... تنها شده...
|
- جزئیات
- مولای بیزهرا، تنهاترینه راحت شدی از زهرا، ای مدینه راحت شده زهرا از زخم سینه بیوفایی دنیا، همین بود و همینه فاتح بدر و خیبر که امیر مؤمنینه از غریبی و تنهایی توو خونه بشینه بیوفایی دنیا، همین بود و همینه لنگر آسمونا که امیر مؤمنینه از غریبی و تنهایی توو خونه بشینه آسمون تا که زهرا بود / شبشم عین روزا بود شب غسل تن خورشید / شبتر از کلّ شبها بود مولای بیزهرا، تنهاترینه راحت شدی از زهرا، ای مدینه راحت شده زهرا از زخم سینه تسبیح مولا امشب میشه پاره از آسمونش میره تکستاره طوفانه و باید نمنم بباره چارهساز همه، از کفش رفته چاره سر روو خاک مزار عزیزش میذاره زخمی که توو گلو داره، درمون نداره پدر خاک میگه: ای خاک / امشب آغوشتو وا کن نمیدونی چقد خسته اس / با عزیزم مدارا کن مولای بیزهرا، تنهاترینه راحت شدی از زهرا، ای مدینه راحت شده زهرا از زخم سینه امشب دل زینب جامونده بین اونلحظه که مادر گریون شد عین بابا و گفت: اشکاش مال حسینِ صحبت از لحظهی آخر عمر شاهه بیپناهه میون هجوم سپاهه مادرش هم کنارش تووی قتلگاهه شنید از مادرش ،زینب / ماجرای سر و نیزه ولی ناگفته میمونه / قصّهی خواهر و نیزه مولای بیزهرا، تنهاترینه راحت شدی از زهرا، ای مدینه راحت شده زهرا از زخم سینه علیهم السلام
|
- جزئیات
- ای کاش ، این ورق کبودو تاریخ نداشت ای کاش ، خونه ی فاطمه درش میخ نداشت ای کاش ، ای کاش من چی بگم وقتی هنوز روضه ی میخ در داغه یاس علی تو اون هجوم شکسته شد از ساقه میدونی چی میشه ، گلی که تو آتیشه میدونی چجوری ، در با لگد وا میشه میدونی یعنی چی ، بشکنه بار شیشه ای وای ای وای ، ای مادر ای مادر ای کاش ، گلی که پرپر شده مادر نبود ای کاش ، مسیر شعله ها به معجر نبود ای کاش ، ای کاش مادر زمین خوردنِ تو خیلی برا علی بد شد هرکی تو خونه پا گذاشت از روی چادرت رد شد چی به سرت اومد ، که بسترت گلگونه چی شده که چهرت ، از بچه هات پنهونه چرا توی کوچه ، تا خونه رد خونه ای وای ای وای ، ای مادر ای مادر ای کاش ، جواب خوبیِ تو شمشیر نبود ای کاش ، تو قتل تو این همه تأخیر نبود ای کاش ، ای کاش ای کاش ، رو حنجر خشک تو خنجر نبود ای کاش ، ذبح تو روبروی مادر نبود ای کاش ، ای کاش تو خسته بودی و سپاه به قتلگاه سرازیر شد با خنده های قاتلت دوباره مادرت پیر شد حالا مگه راهِ ، نفس زدن وا میشه حالا مگه قاتل ، از رو تنت پا میشه حالا مگه جسمت ، تو بوریا جا میشه سیدِ مظلوم ، حسین اباعبدالله علیهم السلام
|
- جزئیات
- توسل به تو کار آدمو راه میندازه به روی همه همیشه در خونه ات بازه یادمه از بچگی تو گوشم این نوا بود سه شنبه ها که میشد زینت مسجدا بود با دعای توسل حاجت ما روا بود یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انّا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بِکِ الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهة عند الله اشفعی لنا عند الله میگم یا حسین ، در بسته به روم وا میشه میگم یا حسین ، کربلای من امضا میشه چه تکیه های قدیم ، چه مجلسای عزا چه هیئتای بزمی ، چه محفلای دعا همیشه قبل روضه ، میخونن روضه خونا یا اباعبدالله یا حسین بن علی ایها الشهید یابن الرسول الله یا حجت الله علی خلقه ، یا سیدنا و مولانا انّا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بِکِ الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله امام زمان ، تویی که دوای هر دردی امید همه ، به اینه که یه روز برگردی منتظر تو هستیم ، همینِ خیرالعمل از مسجد جمکران ، تا مسجدای محل آخر هر توسل ، همه میگن العجل یا وصی الحسن و الخلف الحجة ایها القائم المنتظر المهدی یابن الرسول الله یا حجت الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انّا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بِک الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عند الله اشفعی لنا عند الله علیهم السلام
|
- جزئیات
- فاطمه جلوه ی باقی ازل تا ابد است آی مردم بخدای احد او هم احد است قامت سرو خودش را به علی داد و خمید راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است از غذای حسنینش زد و بخشید به ما مادر ما به خدا مادری اش را بلد است جامه نو به تن فضه و اسما میکرد بانویی که به تنش پیرهنی از نمد است به فدک کار ندارد ، هدفش نام علیست نکند فکر کنی در طلب یک سند است گر علی پیکر یک عبدود انداخت به خاک پشت در فاطمه درگیر چهل عبدود است لال باد آنکه از او شاهد حرفش را خواست آنچه صادر بشود از لب او مستند است نبی از خانه او دست به سینه میرفت تو ببین خانه ی زهرا شرفش تا چه حد است شانی از تربت ارباب فراتر دارد خاک آن چادر خاکی که به زیر لگد است بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش مدد از فضه گرفت ، آنکه به عالم مدد است یک قدم رفت خودش دست به دیوار گرفت من قطره ی ناچیزم و دریا زهرا امید من است در دو دنیا زهرا گیرند اگر نوار قلبم روزی گوید ضربان قلب من یا زهرا
|
|