برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
عالم و محدث جلیل القدر شیعه عماد الدین طبری رضوان الله علیه مینویسد:
چون روز شد (پس از شب دفن حضرت صدیقه شهیده علیها السلام) مردم روی به خانه فاطمه علیها السلام نهادند برای نماز جنازه. مقداد ابو بکر را بدید و گفت: ما دوش او را به خاک سپردیم. عمر گفت: یا ابا بکر من به تو نگفتم که ایشان چنین خواهند کرد. مقداد گفت: فاطمه علیها السلام وصيت چنین کرد تا شما بر جنازه او نماز نکنید. عمر دست برآورد و بر روی و سر مقداد زد و او را چندان بزد که خسته شد. مردم که حاضر بودند او را خلاص کردند. مقداد برابر ایشان بایستاد و گفت دختر رسول الله صلی الله علیه و آله از دنیا برفت و خون از پشت و پهلوی او میرفت به سبب ضرب شمشیر و تازیانهای که شما بر او زدید و من پیش شما حقیرترم از علی و فاطمه علیهما السلام.
کامل بهائی، تالیف عماد الدین طبری، صفحه ۳۱۴، چاپ انتشارات مرتضوی
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید