امام حسن عسكری علیه السلام:
"از ادب همان بس كه آنچه را برای خود نمی پسندی، برای دیگران نیز مپسندی."
امام حسن عسكری علیه السلام در سال 232 هجری ولادت یافت. القاب آن بزرگوار را " الصامت"،" الهادی"،" الرفیق"،" الزكی" و" النقی" ذكر كرده اند ؛ برخی از مورخان لقب" الخالص" را هم بر القاب آن حضرت افزوده اند. " ابن الرضا " نیز عنوانی است كه امام جواد و امام عسكری علیهما السلام هر دو به آن شهرت یافته اند. (1)
امام حسن عسكری علیه السلام مانند دیگر ائمه علیهم السلام تحت ظلم و جور حكـّام وقت قرار داشت .ایشان سخت ترین روزها را زیر نظر سه خلیفه ی غاصب ، معتز، مهتدی و معتمد عباسی گذراند. معتزعباسی، پس از تصدی خلافت، امام را شدیداً زیر نظر قرار داد ، چند بار ایشان را روانه ی زندان كرد و به دست صالح بن وصیف سپرد.
صالح كه از دشمنان اهل بیت (ع) بود ، فرصت را غنیمت شمرد و افرادی پست را در زندان بر امام گماشت تا حضرت را آزار دهند.
علی بن عبدالغفا می گوید: روزی گروهی از عباسیان و دسته ای از منحرفان بر صالح وارد شدند. صالح به آنان گفت: نمی دانم دیگر چه كار كنم ؟ دو تن از شرورترین افرادی را كه سراغ داشتم، بر امام گماشته ام، اما چنان در آنها تأثیر نهاده كه در مدتی كوتاه اهل عبادت شدند. از آنان پرسیدم: درباره اش چه می گویید؟
پاسخ دادند: چه بگوییم درباره ی كسی كه روزها را روزه می دارد و شبها تا بامداد نماز می گزارد. نه سخن می گوید و نه به كاری جز عبادت می پردازد. هر گاه به او نگاه می كردیم ، لرزه بر انداممان می افتاد و توان تدبیر خویش ازكف می دادیم.
هنگامی كه عباسیان این سخن را از صالح بن وصیف شنیدند ، در نهایت خواری از نزدش بیرون رفتند.(2)
دشمنان تلاش می كردند كه عرصه را بر امام تنگ تر كنند، اما سیمای ملكوتی حضرت ، چنان جذاب بود كه حتی پست ترین افراد را دگرگون ساخته و به عبادت وا می داشت.
بنابر نقل برخی از مورخان، معتز امام را به دست علی بن اوتامش، كه از دشمنان سرسخت اهل بیت بود، سپرد. علی به شدت تحت تاثیر واقع و از دوستان صمیمی اهل بیت (ع) شد.
شیخ مفید از محمد بن اسماعیل علوی چنین نقل می كند : امام نزد علی بن اوتامش زندانی گردید و به او كه از دشمنان خشن آل ابی طالب بود ، دستور داده شد تا بر امام سخت بگیرد . ولی مدتی نگذشت كه علی در برابر امام چهره بر زمین سایید و سرآمد روشن بینان و نیك گفتارانی شد كه حضرت را به بزرگی یاد می كردند.(3)
فشارهای سخت و گوناگون بر امام ، معتز عباسی را قانع نساخت. او سرانجام به سعید حاجب دستور داد امام را به طرف كوفه برده و در راه به قتل برساند.(4)
ولی حضرت به درگاه پروردگار شكایت برد و معتز را نفرین كرد. سه روز بعد، در اثر دعای امام عسكری، معتز به بدترین وضع كشته شد.(5)
هنوز امام عسكری از ستم معتز كاملاً رهایی نیافته بود كه به ستم مهتدی عباسی گرفتار شد . اگرچه این فرد به زهد معروف بود (6)
اما خلافت چنان او را دگرگون ساخت كه یكباره كمر به نابودی علویان ، به ویژه امام حسن عسكری (ع) بست ، ابوهاشم می گوید: با امام عسكری در زندان مهتدی بودیم كه فرمود: ای ابوهاشم، این سركش اراده كرده است با سرنوشت اولیای خدا بازی كند، ولی خداوند عمرش را قطع و كوتاه خواهد كرد. بامداد تركها بر مهتدی شوریدند و او رابه قتل رساندند.(7)
پس از مهتدی ، احمد بن جعفر بن متوكل ، مشهور به معتمد عباسی در سال 256 هجری بر مسند خلافت نشست. او امام را بیش از دیگران ، تحت فشار قرار داد. این بار پیشوای یازدهم به دست یحیی بن قتیبه سپرده شد . یحیی چنان عرصه را بر امام تنگ ساخت كه مورد اعتراض همسرش قرارگرفت. او در برابر اعتراض همسرش سوگند یاد می كرد كه حضرت را میان درندگان رها می كند. ابن شهر آشوب می نویسد:" یحیی در پاسخ به اعتراض همسرش سوگند خورد كه امام را در میان درندگان و شیران خواهم افكند. آنگاه با اجازه خلیفه، امام را میان شیران افكند. پس از مدتی به محل نگهداری شیران نگریستند وامام را در حال نماز یافتند پس دستور داد تا امام را به خانه اش باز گردانند.
پس از مطلع شدن از این واقعه ، معتمد عباسی نزد امام رفت و عاجزانه از حضرت تقاضای عفو و دعا نمود(8)
البته نرمش معتمد عباسی دیری نپایید. او چنان شیفته قدرت و مقام بود كه همه چیز را به فراموشی سپرد و به چیزی جز شهادت امام نمی اندیشید.
نظارت شدید حكومت بر امام
عباسیان نگران بودند كه امام ، همانند سایرعلویان، با داشتن هوادارانی چند ، دست به قیام بزنند . پس امام حسن عسكری (ع) را بعد از پدر بزرگوارشان همچنان در سامراء نزد خود نگاه داشتند . در چنین شرایطی بود كه رفت و آمد شیعیان با امام تحت كنترل درآمده و شناسایی شیعیان برای آنها ممكن می شد.
سالهایی كه امام در این شهر می زیست به جز چند بار كه به زندان افتاد در صورت ظاهر همانند یك شهروند عادی زندگی می كرد. طبعاً رفتار وی به طور محتاطانه ای زیر نظر حكومت قرار داشت. روشن است كه امام حسن عسكری علیه السلام همانند سایرامامان، در صورت داشتن اختیار و آزادی ، نه سامراءبلكه مدینه را برای زندگی انتخاب می كردند. در واقع اقامت طولانی ایشان در سامراء، نوعی بازداشت از طرف خلیفه عباسی به شمار می آید.
وجود شبكه منظم شیعیان كه از مدتها قبل شكل گرفته بود ، در نظر خلیفه از اهمیت فراوانی برخوردار بود و موجبات نگرانی و وحشت او را فراهم می آورد ؛ چیزی كه می باید به نحوی كنترل می شد.
به همین جهت حكومت از امام خواسته بود حضور خود را در سامراء ، به طور مداوم به آگاهی برساند؛ چنان كه طبق نقل یكی از یاران امام ، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دارالخلافه حاضر شود.(9)
چنین حضوری، گرچه در ظاهر نوعی احترام برای آن حضرت تلقی می شد ، ولی در واقع تنها وسیله ی كنترل ایشان از نظر خلیفه بود.
چگونگی دیدار شیعیان با امام
شیعیان برای دیدن امام مشكل داشتند ، آن گونه كه یك بار، تنها موقعی كه خلیفه برای دیدن" صاحب البصره" می رفت و امام را نیز همراه خویش می برد ، اصحاب امام در طول راه ، خود را برای دیدن آن حضرت آماده می كردند . (10)
اسماعیل بن حمد می گوید: برای طلب پول در سر راه آن حضرت نشستم و هنگام عبور امام ، تقاضای كمك مالی از وی كردم.(11)
محمد بن عبدالعزیز بلخی می گوید: هنگام حركت امام به دارالعامه، در كوی الغنم منتظر تشریف فرمایی آن حضرت بودم.(12)
علی بن جعفر ازحلبی نقل می كند: در یكی از روزها كه قرار بود امام به دارالخلافه برود ما درعسكر به انتظار دیدار ایشان جمع شدیم، در این حال از طرف آن حضرت نامه ای بدین مضمون به ما رسید:
" كسی بر من سلام و حتی اشاره ای هم نكند ، زیرا در امان نیستید."(13)
از این روایات می توان فهمید كه دستگاه خلافت تا چه حد ، روابط امام با شیعیانش را زیر نظر داشته و آن را كنترل می كرده است . البته امام و شیعیان در فرصتهای گوناگونی یكدیگر را ملاقات می كرده اند و سرپوشهایی نیز برای این تماسها وجود داشته ، یكی از بهترین راههای ارتباطی شیعیان با امام، مكاتبه بوده كه در منابع تاریخی فراوان به آن بر می خوریم.
موقعیت امام عسكری علیه السلام درسامراء
امام گرچه بسیار جوان بود ، ولی به دلیل موقعیت بالای علمی و اخلاقی ، به ویژه رهبری شیعیان و اعتقاد بی شائبه آنان به امام و احترام بی چون و چرای مردم به ایشان ، شهرت فراوانی پیدا كرده بود. همچنین به دلیل آن كه مورد توجه عام و خاص بود ، حاكمیت عباسی جز در مواردی چند ، درظاهر رفتار احترام آمیزی از خود نسبت به آن حضرت نشان می داد.
سعد بن عبدالله اشعری از علمای معروف شیعه می گوید :
" در شعبان سال 278 هجری قمری ( هجده سال پس از شهادت امام عسكری علیه السلام) در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان
( كه پدرش وزیر معتمد عباسی بود و آن روزها مسئولیت خراج قم را بر عهده داشت و به آل پیامبر و مردم قم نیزعداوت می ورزید.) نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساكن سامراء و مذهب و موقعیت آنان در پیش حاكم به میان آمد، احمد گفت: من كسی از علویان را چون حسن بن علی عسكری در سامراء ندیده بودم كه این چنین به وقار ، زیركی و بزرگ منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش سلطان و بنی هاشم محترم باشد ، چنان كه او را بر افراد مسن حتی امراء و وزراء و منشیان نیز برتری می دادند . روزی من كنار پدرم ایستاده بودم، آن روز پدرم برای دیدار با مردم نشسته بود كه امام وارد شد . پدرم چند قدم به استقبال ایشان جلو رفت. او را بوسید و مرتب می گفت: پدر و مادرم فدایت...
شب از پدرم پرسیدم: آن شخص كه بود كه آن قدر احترامش می كردی؟ گفت: او ابن الرضا، امام رافضیان بود( در آن زمانها شیعیان را رافضی یعنی از دین خارج شده می خواندند) فرزندم اگر روزی خلافت از دست بنی عباس بیرون رود، در میان بنی هاشم، جز او كسی شایستگی تصدی آن را ندارد. او به خاطر فضل، صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیكو سزاوار مقام خلافت است.(14)
این روایت با توجه به راوی آن كه خود یكی از معاندان سرسخت اهل بیت بوده ، به خوبی موقعیت اخلاقی و اجتماعی امام را در میان عامه مردم و حتی خواص نشان می دهد.
چگونگی ارتباط امام با شیعیان
پراكندگی شیعیان در بلاد مختلف اسلامی ، در شصت سال پایانی دوران حضور تا آغاز غیبت صغری، از شواهد و قرائن تاریخی است كه در احادیث فقهی نیز فراوان دیده می شود.
قطعاً برای شیعیان سؤالات و مشكلاتی مطرح بود كه نیاز به پاسخگویی داشتند . این مشكل با تعیین " وكلا" از طرف امامان شكل می گرفت و با ارتباطی كه بین امام و وكلای ایشان به ویژه به شكل مكاتبه ای به وجود می آمد، سعی می شد تا راهنماییهای لازم از نظر دینی و سیاسی ارائه شود .
امام حسن عسكری (ع) در دوران حیات خود به این سیستم توجه داشت و در توسعه واستفاده از آن می كوشید. ایشان افراد ی را با سابقه ی علمی درخشان كه ارتباط استواری با امامان قبلی یا خود آن حضرت داشتند و می توانستند از نظر حدیثی پشتوانه ای برای شیعیان به شمار آیند ، به عنوان وكیل انتخاب می نمودند.
از جمله این وكلا" ابراهیم بن عبده" در ناحیه بیهق، " ابراهیم بن مهزیار اهوازی" در ناحیه اهواز و از مهمترین وكلای امام كه بعدها به منصب نیابت خاص در غیبت صغری نیز رسید ، "عثمان بن سعید" بود. او از طرف امام هادی و امام حسن عسكری علیهما السلام به وكالت برگزیده شد ، شیخ طوسی درباره وجه تسمیه او به سمان می نویسد: او به تجارت روغن مشغول بود تا به عنوان سرپوشی برای كاراصلی خود( وكالت) از آن بهره برداری كند . درمواقعی كه مالی از شیعیان به او می رسید آن را در ظرف روغن جاسازی می نمود و پنهانی نزد امام عسكری علیه السلام می فرستاد .(15)
شهادت امام
سرانجام امام عسكری علیه السلام در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری در سن ، بیست و نه سالگی(16) توسط معتمد عباسی مسموم و به شهادت رسید.
هنگام شهادت امام ، هاله ای ازغم و بهت زدگی فضای سامراء را فرا گرفت. مردم فریاد می زدند: ابن الرضا رحلت كرد. آنگاه برای تدفین آماده شدند ، بازار به حال تعطیل درآمد. بنی هاشم، شخصیتهای نظامی و قضایی ، منشیان و مردم به سوی پیكر امام هجوم آوردند، آن روز در سامراء قیامتی بر پا بود(17)مرقد مطهر این امام عزیز در سامراء كنار پدر بزرگوارشان زیارتگاه عشاق آن حضرت است .
__________________________________
1- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 421، بحار الانوار، ج 50، ص 236، نور الابصار، ص 166.
2- اصول كافی، شیخ كلینی، ج 1، ص 512.
3- ارشاد، شیخ مفید، ص 342.
4- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 431.
5- بدایة و النهایة، ابن كثیر، ج 11، ص 16.
6- كشف الغمه، اربلی، ج 2، ص 206.
7- الغیبه، شیخ طوسی، ص 134.
8- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 430.
9- الغیبه، طوسی، ص 129.
10- اصول الكافی، كلینی، ج1، ص 444.
11- كشف الغمه، ج 2، ص 447.
12- الخرائج و الجرائح، ج1، ص 447.
13- همان، ج1، ص 439.
14- الكافی، ج1، ص 505.
15- همان، صص214،215.
16- مروج الذهب، ص 4، ص 112.
17- الغیبة، طوسی، ص 132.