جغرافیاى اسلام
از روزى كه رسول گرامى اسلام آئین حیات بخش خویش را به جهانیان عرضه نمود، این دین آسمانى و جاویدان به سرعت در حال گسترش بود و در مدت 23 سال رسالت حضرت پیامبراكرم صلى الله علیه و آله و سلم نداى توحیدى اسلام از اقصا نقاط عربستان به خارج از آن كشیده شد. استقبال بى نظیر تشنگان عدالت و معنویت در شام، یمن، ایران، روم، مصر و حبشه، آئین محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به عنوان یك مكتب جهانى مطرح كرده و در اندك زمانى مرزهاى جغرافیایى را در نوردیده و به گوش جهانیان رسانید. سه سال قبل از رحلت آن حضرت سفیران اسلام، جهانى بودن آن را به عالمیان عرضه كردند و خداوند متعال به صراحت به پیامبر صلى الله علیه و آله دستور دادند كه به همه اعلان كند كه: «یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّى رَسُولُ اللهِ اِلَیْكُمْ جَمیعاً»(1)؛ اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم .
بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله، جانشینان آن حضرت و پیشوایان معصوم علیهمالسلام هر یك در عصر خود در مناطق مهم و حیاتى دنیاى اسلام همچنان نفوذ داشتند و على رغم فشارهاى امویان و عباسیان، ارتباط محكم خود را با دوستداران و شیفتگان معارف قرآن و اهلبیت علیهمالسلام حفظ مىكردند.
در عصر امام رضا علیه السلام كشورهاى زیادى در قلمرو جهان اسلام قرار داشت. ایران، افغانستان، سند، تركستان، قفقاز، تركیه، عراق، سوریه، فلسطین، عربستان، سودان، الجزائر، تونس، مراكش و اسپانیا(اندلس)، بخشى مهمى از قلمرو جهان اسلام در آن عصر به شمار مىآید. زمانى كه امام رضا علیه السلام با فشار حكومت وقت از مدینه به مرو ـ پایتخت آن روز جهان اسلام ـ وارد شد، ارتباط آن حضرت با بسیارى از سران ملیت هاى مختلف اسلامى و حتى غیر اسلامى افزایش یافت.
خلفاى عباسى براى جلوگیرى از نفوذ امامان معصوم علیهمالسلام در میان مسلمانان، از هر فرصت و وسیلهاى سود جستند. اِعمال فشار و محدودیت كمسابقه، مهمترین حربه آنان بود. این فشارها بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در عصر امام جواد، امام هادى و امام عسكرى علیهمالسلام به اوج خود رسید. از آنجایى كه شنیده بودند «مهدى موعود علیه السلام » كه طومار حكومت ستمگران را در هم خواهد پیچید و حكومت عدل جهانى تشكیل خواهد داد، از نسل حضرت عسكرى علیه السلام است، آن حضرت را بیشتر در تحت مراقبت و محدودیت قرار داده بودند؛ به طورى كه امام یازدهم در میان سایر ائمه اطهار علیهمالسلام از كوتاه ترین زمان براى امامت و رهبرى شیعیان برخوردار بوده است. چرا كه امام على علیه السلام در حدود 30 سال،امام حسن علیه السلام 10،امام حسین علیه السلام 11،امام سجاد علیهالسلام 35،امام باقر علیه السلام 19،امام صادق علیه السلام 34،امام كاظم علیه السلام 35، امام رضا علیه السلام 20،امام جواد علیه السلام ـ با این كه كوتاه ترین عمر را داشت ـ 17،امام هادى علیه السلام 33 و امام عسكرى علیه السلام فقط 6 سال (254 تا 260 ق.) امامت امت را عهدهدار گردیدند.
با این اوصاف، امام عسكرى علیه السلام در این مدت كوتاه براى نفوذ در افكار و اندیشه هاى مسلمانان و انسان هاى تشنه معارف و معنویت از هیچ كوششى فروگذار نبودند و با مناطق مختلف جهان اسلام ارتباط برقرار كرده و مردم مشتاق را راهنمایى مینمودند.
در عصر حضرت عسكرى علیهالسلام شهرها و مناطقى چون: بغداد، نیشابور، قم، رى، بلخ و سمرقند از رهبرى هاى آن برگزیده الهى برخوردار بودند.
در این نوشتار، افق رهبرى و امامت آن حضرت را در شهرهاى جهان اسلام، به نظاره مى نشینیم .
غرب ایران
نگاهى به زندگانى حضرت عسكرى علیه السلام نشان مىدهد كه آن حضرت در نقاط مختلفى از جهان اسلام نفوذ داشته و شیعیان و دوستداران حضرتش با تلاش هاى فراوان و اهتمام، به حضورش رسیده و یا به وسیله نامه و پیك با آن بزرگوار به گفت وگو مى پرداختند. گزارش زیر، یكى از این موارد را نشان مى دهد:
مردى از علویان در زمان امام عسكرى علیه السلام براى كار و امرار معاش به سوى غرب ایران و بخش هاى كوهستانى (جبل) سفر كرد. در آنجا شخصى از اهالى سرپل ذهاب (حلوان) از دوستداران امام عسكرى علیه السلام با وى ملاقات نموده و از مرد علوى پرسید:
ـ از كجا آمده اى؟!
ـ از سامرا.
ـ آیا در سامرا فلان محله و فلان كوچه را مى شناسى؟
ـ آرى.
ـ از حسن بن على علیهماالسلام خبر دارى؟
ـ نه.
ـ براى چه به اینجا آمده اى؟
ـ براى كسب درآمد و امرار معاش.
ـ من پنجاه دینار به تو مى دهم، آن را بگیر و مرا در سامرّا به خانه حسن بن على علیهماالسلام برسان.
مرد علوى پیشنهادش را پذیرفته و او را در سامرّا به محضر امام حسن عسكرى علیه السلام آورد. امام در صحن منزل خود نشسته بود كه آن مرد به همراه مرد علوى وارد شد. امام به وى نگاهى كرده، فرمود:
آیا تو فلانى هستى؟
ـ بله.
ـ پدرت براى تو در مورد ما وصیتى كرده و تو آمدهاى آن را ادا كنى! چهار هزار دینار به همراه توست، آن را بیاور!
ـ آرى، چنین است.
و آنگاه اموال را به امام پرداخت و سپس امام رو به مرد علوى كرده، فرمود:
ـ تو به ناحیه جبل در ایران رفته بودى تا درآمدى كسب كنى و این مرد، پنجاه دینار به تو پرداخت تا او را نزد ما آورى و ما نیز به تو پنجاه دینار دیگر مىپردازیم.(2)
خراسان
امام عسكرى علیه السلام بیشترین نفوذ را در منطقه خراسان ـ به ویژه شهر نیشابورـ داشته است. فضل بن شاذان، از شخصیتهاى برجسته نیشابورى است كه پیشواى یازدهم تألیفات وى را تأیید نموده و در مورد برخى از احادیث او نوشته است: «صحیح است و شایسته است كه به مطالب آنها عمل شود.» امام عسكرى علیه السلام در مورد این شخصیت خراسانى فرمود: «اَغْبِطُ اَهْلَ خُراسانَ لِمَكانِ الْفَضلِ بن شاذان(3)؛ من بر مردم خراسان غبطه مىخورم كه فضل بن شاذان در میان آنهاست.»
ابراهیم بن عبده یكى دیگر از سرشناسان شیعه در نیشابور است كه امام یازدهم وى را به عنوان وكیل خویش برگزید.
در بخشى از نامه امام عسكرى علیه السلام به اهل نیشابور آمده است:
«من ابراهیم بن عبده، را به عنوان نماینده خویش در نیشابور نصب كردم؛ تمام آن مناطق موظفند وجوهات شرعى و حقوق واجب خود را به او بپردازند. و او را امین و مورد اعتماد خویش در میان شیعیان آنجا قرار دادم.»(4)
داود بن ابىزید، حمدان بن سلیمان، ابراهیم بن محمد، العمركى و محمد بن احمد(5) از دیگر بزرگان و محدثان نیشابور هستند كه در ردیف اصحاب امام حسن عسكرى علیه السلام به شمار مىآیند.
بلخ
شهر بلخ نیز در عصر امام حسن عسكرى علیه السلام مورد توجه آن حضرت بود. در این باره، ابن بابویه قمى مىنویسد:
شخصى از اهالى بلخ مقدارى وجوهات نقد و نام هاى را كه حاوى سؤالات شرعى بود، در سامرّا به محضر امام عسكرى علیه السلام ارسال داشت. وى در روى نامه با انگشت خود چیزهاى نامرئى نوشت كه اساساً خطى در آن دیده نمى شد. او به حامل نامه تأكید كرد كه: این مال را به سامرّا ببر و هر كس از قصه آن گزارش داد و وجوهات نامه را مشخص كرد، به او تحویل بده.
پیك مرد بلخى به سامرّا آمد و نزد جعفر برادر امام عسكرى علیه السلام رفت و ماجرا را بیان كرد. جعفر از وى پرسید: آیا تو «بداء» را قبول دارى؟ حامل نامه گفت: بلى. جعفر گفت: براى فرستنده این اموال، بداء حاصل شده و به تو دستور داده كه اموال را به من بدهى. این جواب، حامل نامه را قانع نكرد. لذا ازنزد جعفر رفت و به دنبال اصحاب امام عسكرى علیه السلام مىگشت تا این كه رقعهاى از سوى حضرت صاحب علیه السلام بیرون آمد و قصّه اموال و مطالب نامه را بیان كرد و او را راهنمایى نمود.(6)
عبدالعزیز بلخى نیز از شیعیان برجسته آن سامان است كه در سامرّا به حضور امام عسكرى علیه السلام رسیده و با حضرت از نزدیك گفت و گو نموده است.(7)
جرجان (گرگان)
گرگان (استرآباد) از ایام گذشته، منطقه تاریخى و مذهبى بوده است. و مُعَرّب آن جرجان مىباشد.
طبق روایتى كه علامه مجلسى نقل مىكند، حضرت عسكرى علیه السلام در عصر خویش به گرگان تشریف آورده و با دوستان و یاران بىشمار خویش دیدار داشته است.
جعفر بن شریف جرجانى مىگوید:
در یكى از سالها كه به حج مىرفتم، در سامرّا به زیارت امام حسن عسكرى علیه السلام نائل شدم. در آن سفر، شیعیان گرگان اموال زیادى را در اختیار من گذاشته بودند تا به امام علیه السلام برسانم. بعد از تحویل اموال، عرض كردم: شیعیان شما در گرگان سلام رساندند. امام فرمود: آیا بعد از انجام حج به گرگان بازخواهى گشت؟ گفتم: بله. امام فرمود:
از امروز تا صد و هفتاد روز دیگر و در روز جمعه، سوم ماه ربیع الآخر و در ساعتهاى اول روز به شهر خود بازخواهى گشت. من نیز در آخرین ساعات آن روز براى دیدار با دوستان و شیعیانمان به گرگان خواهم آمد. به آنان این خبر را برسان.
در غیاب تو، نوهات متولد مى شود. او را صلت بن شریف بن جعفر بن شریف نام گذار. به زودى خداوند او را به حد كمال مىرساند و او از دوستان ما مىباشد. برو به سلامت! خداوند تو را سالم به خانواده ات باز خواهد گرداند.
امام عسكرى علیه السلام در گرگان
جعفر بن شریف مىگوید:
از محضر امام مرخص شدم و بعد از انجام مراسم حج، در همان روز جمعه كه امام فرموده بود، به وطن رسیدم. یاران و دوستانم به استقبال و تهنیت آمدند و من به همه آنان سلام و وعده امام را اعلام كردم و گفتم: كه امام در پایان امروز به اینجا خواهد آمد، سؤالات و حاجات خود را آماده كرده و از امام علیه السلام بخواهید.
شیعیان بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در منزل من اجتماع كرده بودند كه ناگاه بدون این كه ما ملتفت باشیم، امام را در میان خود یافتیم. حضرت فرمود:
من به جعفر بن شریف وعده داده بودم كه در این ساعت نزد شما خواهم آمد. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به میان شما آمدم تا با شما تجدید عهد كرده و مشكلاتتان را رفع نمایم. اكنون هر نوع حاجت و سؤالى دارید، بگویید.
نضربن جابر، اولین كسى بود كه گفت: اى فرزند رسول خدا! پسرم نابینا است، شفاى او را مى خواهم. امام فرمود: او را بیاور! حضرت با دستان مباركش چشمان پسر را مسح كرد و او در همان لحظه شفا یافت. آنگاه شیعیان گرگان یكایك آمده، حاجات خود را از امام خواسته و همگى حاجت روا شدند. امام عسكرى علیه السلام در همان روز به سامرّا بازگشت.(8 )
سمرقند
شیخ طوسى مىنویسد:
حسین بن اشكیب مروزى، كه در سمرقند مقیم بوده است، یكى دیگر از یاران حضرت عسكرى علیه السلام است. وى دانشمندى متكلم و پدیدآورنده كتاب هاى متعدد مىباشد.(9)
این سخن شیخ طوسى، بیانگر وسعت دامنه رهبرى پیشواى یازدهم ـ در دورترین نقاط جهان اسلام در آن عصر ـ مىباشد كه در اثر نفوذ معنوى آن حضرت، عالمان برجستهاى از جهان اسلام به وى عشق ورزیده و با آن حضرت در تماس بوده اند.
یمن
ابوهاشم جعفرى، یكى از یاران آن حضرت، نقل مىكند:
در محضر امام عسكرى علیه السلام بودم كه جوانى زیباروى، بلند قامت و درشت اندام از اهالى یمن به حضورش آمد. از خودم پرسیدم: این مرد كیست؟ كه امام فرمود: این، فرزند امّ غانم است، همان زن اعرابى كه داراى «سنگریزه» بود و پدران من به آن مُهر زدهاند. آنگاه امام عسكرى علیه السلام به آن مرد فرمود: آن سنگریزه ها را بیاور. او سنگریزه هایى در مقابل امام گذاشت و حضرت یكى از سنگها را كه یك سویش صاف بود، با انگشتر خویش مُهر زد.(10)
شیخ طوسى ارتباط نزدیك شیعیان یمن با امام عسكرى علیه السلام را چنین گزارش كرده است:
روزى در شهر سامرّا به امام خبر دادند كه گروهى مسافر گردآلود، اجازه ورود مى طلبند. امام فرمود: آنها از شیعیان یمنى ما هستند. آنگاه به خادم خویش امر فرمود: برو و عثمان بن سعید عمرى را اینجا بیاور. وقتى كه عثمان بن سعید آمد، حضرت به وى فرمود: «اى عثمان! تو وكیل و مورد اعتماد ما هستى؛ از این برادران یمنى، اموال را تحویل بگیر كه از كشور خود آورده اند.»(11)
اهواز
اهواز نیز از جمله شهرهایى است كه حضرت عسكرى علیه السلام با مردم آنجا ارتباط نزدیك داشت و در این راستا امام علیهالسلام ابراهیم بن مهزیار اهوازى را به عنوان نماینده خود در این شهر منصوب كرده بود. او وظیفه داشت با دریافت پاسخهاى مسائل شرعى و رفع مشكلات اجتماعى و ارسال وجوهات مردم به امام عسكرى علیه السلام، ارتباط اهالى آن شهر را با آن حضرت در سامرّا حفظ نماید. در این خصوص، شیخ مفید مىگوید:
ابراهیم بن مهزیار اهوازى، مؤلف كتاب البشارات و برادر على بن مهزیار معروف، شاخص ترین وكیل امام در اهواز بود. ابراهیم اموال زیادى از بیت المال را در اختیار داشت و قرار بود آنها را به محضر امام علیه السلام برساند. هنگامى كه پیشواى یازدهم به شهادت رسید، ابراهیم نیز بیمار شد و به فرزندش محمد سفارش كرد كه: این اموال، متعلق به حجت الهى است و باید به دست حضرت صاحب علیهالسلام برسد. محمد نیز به عراق رفته و آن اموال را به نماینده حضرت صاحب الزمان علیه السلام تحویل داد.(12)
آیةالله العظمى خوئى مىنویسد:
احمد بن محمد حضینى نیز از دوستان سرشناس امام عسكرى علیه السلام در اهواز بود.(13)
آذربایجان
قاسم بن علاء، از یاران نزدیك امام عسكرى علیه السلام و وكیل آن حضرت در منطقه ران (در فاصله میان مراغه و زنجان) بود.
محمد بن احمد صفوانى مىگوید:
من با قاسم بن علاء در سن صد و هفده سالگى دیدار كردم. او با امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ملاقات هایى داشته و از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان علیه السلام توقیع دریافت كرده بود و نامههاى حضرت مرتب بر وى ارسال مىشد.(14)
از این روایت، معلوم مىشود كه حضرت عسكرى علیه السلام در ناحیه آذربایجان نفوذ داشته و وكیل تام الاختیار معین كرده بود.
همچنین احمد بن ابراهیم، موسوم به «ابوحامد مراغى» از افرادى است كه در رجال شیخ طوسى به عنوان صحابى حضرت عسكرى علیه السلام معرفى شده است. روایات متعددى از این راوى آذرى در كتابهاى حدیث به چشم مىخورد. از جمله در رجال كشى روایتى آمده است كه مقام ارجمند ابوحامد مراغى را نشان مىدهد.(15)
شهر مقدس قم
در قم، امام یازدهم علیه السلام احمد بن اسحاق را به عنوان نماینده رسمى خویش برگزید. شیعیان، مرتب در مسائل شرعى و وجوهات به او رجوع نموده و سؤال مىكردند. او براى این كه در مورد امام بعدى اطلاعات بیشترى كسب كند و جانشین حضرت عسكرى علیه السلام را شناخته و به اهل قم اطلاع دهد؛ به شهر سامرّا سفر كرده و به محضر امام حسن عسكرى علیه السلام شرفیاب شد.
احمدبن اسحاق از امام پرسید: اى پسر رسول الله! حجت خدا بعد از شما كیست؟ امام به درون خانه رفته و لحظهاى بعد، كودكى سه ساله را كه رخسارش همچون ماه شب چهارده مى درخشید، در آغوش گرفته و بیرون آورد و فرمود:
«اى احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار علیهمالسلام مقامى والا نداشتى، فرزندم را به تو نشان نمى دادم. این كودك، هم نام و هم كنیه رسول الله است. او زمین را بعد از آن كه از ظلم و ستم پر شود، مملو از عدالت خواهد كرد.»(16)
سعدبن عبدالله اشعرى، احمد بن ادریس، على بن بابویه (پدر شیخ صدوق)، عروة الوكیل، عبدالله بن جعفر حِمْیَرى و محمد بن ابىصهبان، از دیگر شیعیان و محدثانى هستند كه از شهر قم با امام عسكرى علیه السلام در تماس بوده اند.(17)
بغداد
بغداد، از مناطقى بود كه امام عسكرى علیه السلام در آنجا نفوذ داشت و افراد متعددى از آن با امام علیه السلام تماس گرفته و مشكلات مادى و معنوى خود را حل مىكردند.
حسن بن ظریف ـ از ساكنان شهر بغداد ـ مىگوید:
در ذهن من دو سؤال بود كه مىخواستم به صورت مكاتبه اى از امام عسكرى علیه السلام بپرسم. هنگام نگارش نامه، یكى از سؤالها را فراموش كرده و تنها یك سؤال از آن حضرت پرسیدم.
وقتى جواب نامه ام آمد، با كمال تعجب دیدم كه حضرت عسكرى علیه السلام به هر دو سؤال من پاسخ داده است!(18)
على بن عبدالله بغدادى نیز از یاران امام یازدهم در شهر بغداد است.(19) از این شخصیت فرزانه در باب «زیارات ائمه علیهمالسلام » روایاتى نقل شده است.
از دیگر شخصیتهاى اهل بغداد، كه امام عسكرى علیه السلام با آنان رابطه داشته، ابوسهل اسماعیل بن على نوبختى است. او از متكلمان و دانشمندان سرشناس بغداد بود. نجاشى از او به بزرگى یاد كرده و كتاب هاى متعدد وى را نام برده است.
ابن ندیم نیز در مورد این صحابى گرانقدر مىنویسد:
ابوسهل، كتابهاى بسیارى تألیف كرده است. موضوعات آثار قلمى وى در علم كلام، فلسفه و اعتقادات است. و برخى از كتابهاى او در ردّ مخالفان و گروه هاى باطل نوشته شده است.(20)
________________________________
1. اعراف / 158.
2. كشف الغمّه، ج 3، ص 307.
3. وسائل الشیعه، ج 27، ص 101.
4. رجال كشّى، ج 2، ص 797.
5. رجال شیخ طوسى، ص 402.
6. الامامة والتبصرة، ص 141.
7. سیره پیشوایان، ص 625.
8. بحارالانوار، ج50، ص 264.
9. رجال شیخ طوسى، ص 398.
10.كشفالغمّه، ج 3، ص 295/ بحارالانوار، ج 50، ص 301.
11. الغیبة، شیخ طوسى، ص 356.
12. ر.ك: الارشاد، ج 2، ص 356/ معجم رجال الحدیث، ذیل ابراهیم بن مهزیار.
13. معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 124.
14. الغیبة، ص 310.
15. رجال كشّى، ج 2، ص 816.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 23.
17. ر.ك: رجال شیخ طوسى، شرح حال یاران امام یازدهم(ع).
18. معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 359.
19. رجال شیخ طوسى، ص 400.
20. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص583ـ 579.