در مسئله ى تاريخ ولادت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در بين مورخين اختلاف نظر وجود دارد و حتى بعضى از مورخين گفته اند كه آن بزرگوار قبل از بعثت به دنيا آمده است. ولى احاديث و روايات فراوانى از محدثين شيعه آمده كه فاطمه ى زهرا بعد از بعثت به دنيا آمده است.
قول قبل از بعثت را بعضى از اهل سنت و جماعت هم پذيرفته اند و از جمله ابونعيم اصفهانى در كتاب «معرفة الصحابة» مى گويد: «فاطمه ى زهرا كوچكترين دختر رسول خدا بود و تولد ايشان به هنگامى كه قريش كعبه را بنا مى كردند اتفاق افتاد».
ابوالفرج اصفهانى در كتاب «مقاتل الطالبين» مى گويد: «تولد فاطمه ى زهرا قبل از بعثت رسول اسلام و به هنگامى كه قريش كعبه را بنا مى كردند واقع شد».
ابن اثير در كتاب «المختار من المناقب الاخيار» و طبرى در «ذخائرالعقبى» و سيوطى در «الثغور الباسمة» همان حديث را به محتواى دو كتاب قبلى نقل كرده اند، ولى اين حديث در كتب مذكور با احاديث ديگرى از اقوال بزرگان و محدثين اهل سنت كه انعقاد نطفه ى آن بزرگوار را از طعام بهشتى مى دانند و به اين معنى تصريح كردند ناسازگار است، براى اينكه قبل از بعثت نه معراج براى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) صورت گرفته بود و نه هبوط جبرئيل و ميكائيل بود و نه نزول وحى به رسول خدا شده بود. پس بنابراين حديثى كه ابونعيم اصفهانى و ابوالفرج اصفهانى و محب الدين طبرى و سيوطى ذكر كرده اند و ولادت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را طبق آن حديث قبل از بعثت مى دانند درست نيست.
«عن خديجة عليها السلام قالت: فلما قربت ولادتى ارسلت الى القوابل من قريش فابين على لاجل محمد صلى الله عليه و آله و سلم فبينما انا كذالك اذ دخل على اربع نسوة، عليهن من الجمال و النور ما لا يوصف، فقالت احديهن: انا امك حواء. و قالت الاخرى: انا آسية و قالت الاخرى: انا كلثوم- كلثم- اخت موسى. و قالت الاخرى: انا مريم، جئنا لنلى امرك».
«خديجه كبرى (سلام الله عليها) گفته است: زمانى كه لحظه ى تولد فرزندم نزديك شد به سراغ قابله هاى قريش فرستادم، ولى چون همسر محمد بودم از آمدن امتناع كردند، در همين هنگام چهار زن به نزد من وارد شدند كه جمال و زيبايى و نورانيت آنان قابل وصف نيست، يكى از آنان گفت من مادر تو حوا هستم و ديگرى گفت من آسيه ام سومى خود را كلثوم خواهر حضرت موسى معرفى كرد و چهارمى گفت من مريمم، آمده ايم تا به تو در امر زايمان كمك كنيم». [ نزهة المجالس و ذخائر العقبى، ص 44 و 45 و ينابيع المودة، ص 198 و 199 و نورالابصار، ص 54 الاصابة، ج 8 و جامع، ترمذى، ج 5 و سيره ى ملا موصلى، و اسعاف الراغبين حاشيه ى نور الابصار. ] «فلما ارادت خديجة ان تضع بعثت الى قريش ليانينها فيلنن منها ما تلى النساء ممن تلد، فلم يفعلن، و قلن: لا نأتيك، قد صرت زوجة محمد صلى الله عليه و آله و سلم فبينما هى كذالك اذ دخل عليها اربع نسوة، عليهن من الجمال و النور ما لا يوصف، فقالت لها احديهن: انا امك حواء. و قالت الاخرى: انا آسية بنت مزاحم و قالت الاخرى: انا كلثم- اخت موسى. و قالت الاخرى: انا مريم بنت عمران (ام عيسى). جئنا لنلى امرك ما تلى النساء. قال: فولد فاطمة».
«آن هنگام كه خديجه خواست وضع حمل نمايد به سراغ زنان قريش فرستاد تا وى را در امر زايمان مساعدت كنند، ولى آنان گفتند چون تو همسر محمد شده اى نخواهيم آمد، در اين هنگام چهار زن كه نورانيت و جمالشان قابل وصف نبود آمدند، اولى چنين گفت: من مادر تو حوايم دومى گفت من آسيه دختر مزاحم هستم و آن ديگرى خود را چنين معرفى كرد كلثوم خواهر موسى هستم و ديگرى گفت من مريم دختر عمران (مادر عيسى) هستم آمده ايم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، آنگاه فاطمه به دنيا آمد، در حالى كه سر به سجده داشت و انگشت مباركش بالا بود و اين حديث را ملا در سيره ى خود آورده است». [ نزهة المجالس و ذخائر العقبى، ص 44 و 45 و ينابيع المودة، ص 198 و 199 و نورالابصار، ص 54 الاصابة، ج 8 و جامع، ترمذى، ج 5 و سيره ى ملا موصلى و اسعاف الراغبين در حاشيه ى نورالابصار. ] بانوى دو عالم به دنيا آمد و روى زمين به سجده افتاده و انگشت مباركش را بالا گرفته بود ابن عساكر مى گويد: وقتى كه براى خديجه ى كبرى فرزندى به دنيا مى آمد وى را به دست دايه مى سپرد تا به او شير دهد، ولى هنگامى كه سيده زنان عالم به دنيا آمد، خديجه خود شير دادنش را به عهده گرفت. اين موضوع را نيز ابن كثير در كتاب خود «البداية و النهاية» آورده است.
فاطمه زهرا قدم مبارك به دنيا مى نهد
- بازدید: 1316