پس از آنکه رسول خدا(ص)سر و سامانى به کار مردم مدینه داد و چنانکه گفته شد با تدوین قراردادها و پیمانهایى نظیر آنچه قبلا اشاره شد شالوده یک امت و ملتى نیرومند را بر اساس شریعت مقدس اسلام پى ریزى کرد به فکر دشمنان خارج و بخصوص مشرکین مکه افتاد و برخى از مورخین براى توجه پیغمبر اسلام و مهاجرین به جانب مکه علل و جهات دیگرى هم ذکر کردهاند،مانند اینکه گفتهاند:مکه وطن و زادگاه آنان بود و میل و علاقه به وطن براى هر انسانى فطرى و طبیعى است،دیگر آنکه خانه کعبه محل عبادت و زیارتگاه آنها و مورد احترام ایشان بود و هیچ گاه نمىتوانستند آن سرزمین مقدس را از یاد ببرند و سوم آنکه خویشان و کسان ایشان در مکه بودند و آنها علاقه دیدنشان را داشتند و گذشته از اینها بیشتر مهاجرین خانه و اثاث و اموال خود را در مکه گذارده و نتوانسته بودند آنها را همراه خود به یثرب بیاورند .
و شاید از همه مهمتر این مسئله بود که در شهر مکه خانه کعبه و بناى توحید که به دست ابراهیم خلیل(ع)بنا شده بود وجود داشت،و سالها بود که این مرکز مقدس و کعبه موحدان الهى،مرکز شرک و بت و بتپرستى شده بود و رسول خدا(ص)از جانب خداى تعالى مأموریت داشت تا هر چه زودتر آن مکان مقدس را از این آلودگیها و بتهایى که سبب تفرقه و جدایى بندگان خدا و پرستشهاى باطل گشته بود،پاک کند و براى انجام این کار نیازمند به مقدمات و وسایل و پیدا کردن راه و بهانهاىبود و در صدد بود تا راهى پیدا کند و هر چه زودتر این مأموریت بزرگ الهى را انجام دهد.
گو اینکه پارهاى از مستشرقین و خاورشناسان تحت تأثیر گفتار کشیشان مغرض مسیحى قرار گرفته و یا خود نظرى مغرضانه داشتهاند و در فصل غزوات و سرایاى رسول خدا(ص)که تعداد آنها طبق تواریخ حدود 65 غزوه و سریه بوده سخنانى ناروا گفته و برداشتهاى غلطى کردهاند،و بیشتر خواستهاند سفرهاى جنگى رسول خدا(ص)و اعزام افراد و سپاههاى اسلامى را به صورت تهاجم و حمله معرفى کنند،و براى دفاع از آنها و گفتار ناهنجارشان جمعى از نویسندگان و دانشمندان اسلامى ناچار به تجزیه و تحلیل و بحث و تحقیق درباره غزوات و سرایا گشته و در جاى خود ثابت کردهاند که رهبر عالى قدر اسلام و سپاهیان او در تمام این حملهها و سفرها جز همان تبلیغ اسلام و مرام توحید و مبارزه با شرک و بت پرستى و از بین بردن مظاهر کفر و بى دینى،هدف دیگرى نداشتند و از همان سال نخست هجرت و اعزام گروههاى چند نفرى تا آخرین روزهاى حیات و زندگانى و لشکر کشىهاى چند هزار نفرى و داستان فتح مکه و غیره همه جا در تعقیب همین هدف بودند و بخوبى هم از عهده این مأموریت آسمانى و الهى برآمدند.
متأسفانه ما وقتى چند سال خلافت امیر المؤمنین على(ع)را استثنا کنیم مىبینیم رفتار و اعمال خلفاى دیگر که خیال مىکردند تمام رنجها و محرومیتهایى را که پیغمبر اسلام تحمل کرد براى برترى دادن نژاد عرب بر سایر نژادها و بسط و توسعه نفوذ آنها در جهان بوده،چنان بود که بهانهاى به دست دشمنان داده تا به دنبال آن نظریه غلط و مغرضانه،شواهد و تأییداتى ذکر کنند و سر و صورتى به سخنان بیجاى خود داده به صورت گفتارى منطقى و مستدل به خورد پیروان خود بدهند.
و بخصوص اعمال بنى امیه و بنى عباس که اسلام و خلافت را فقط وسیلهاى براى رسیدن به هواها و هوسهاى شخصى و هزاران جنایت دیگر قرار داده بودند،وسیله دیگرى براى پیشرفت تبلیغات شوم آنها گردید و وضع مسلمانان و اسلام و بلکه جامعه بشریت را به این وضع که مىبینیم در آوردند.بارى بازگردیم به دنباله نگارش تاریخ زندگانى پیغمبر اسلام و این بحث غمانگیز را بگذاریم براى روزى که فرزند حقیقى اسلام و زنده کننده عظمت و آثار از دست رفته و قوانین فراموش شده آن ظهور کند،و پرده از روى این انحرافات و جنایات برداشته و چهره واقعى این آیین مقدس را به جهانیان معرفى نماید و سراسر گیتى را به خضوع و تعظیم در برابر خویش وادارد و پرچم مقدس اسلام را در پهنه عالم به اهتزاز در آورد،ان شاء الله تعالى.
مورخین غزوات رسول خدا(ص)را بیست و شش یا بیست و هفت غزوه ذکر کردهاند که در نه غزوه از آنها خود آن حضرت جنگ کرده،و سرایا را سى و هفت و یا چهل سریه نقل کردهاند و منظور از غزوات سفرهایى است که رسول خدا(ص)خود به همراه سپاهیان از مدینه بیرون مىرفت و سرایا آنهایى است که آن حضرت گروهى از مسلمانان اعم از مهاجر یا انصار را به سویى اعزام مىکرد و خود در مدینه مىماند و باید دانست که در بسیارى از این سفرها که به نام غزوه و یا سریه در تاریخ ثبت شده جنگى روى نمىداد و رسول خدا(ص)یا سپاهیان اعزامى بدون آنکه با دشمن برخوردى داشته باشند به مدینه باز مىگشتند،و اساسا در این گونه سفرها،جنگ یا دستبرد زدن به دشمن منظور نبوده و احتمالا به منظور ارعاب و یا سایر تاکتیکهاى جنگى صورت مىگرفته است و گاهى همین سفرها سبب بستن پیمانهایى با قبایل اطراف مدینه مىگردید.
گذشته از این،باید توطئههاى مشترک یهود،مشرکین و منافقان را در نظر بگیریم که اینها پیوسته در صدد بودند تا این آیین مقدس و نو پا را از پاى در آورند،و پنهانى با هم در رابطه و رفت و آمد بودند،رسول بزرگوار اسلام مترصد بود مبادا مشرکان به نام سفرهاى تجارتى و در زیر پوشش کاروان با قرارهاى قبلى با یهودیان و منافقان توطئه حمله به مدینه را در سر بپرورانند،و از این رو هرگاه مىشنید کاروانى از مکه بیرون آمده ناچار گروهى را در سر راه آنها مىفرستاد تا هم گزارشى از حرکتهاى مشکوکانه و لشکرکشى آنها پیدا کند و هم حضور مسلمانها را در بیابانها و سر راه آنها به ایشانبنمایاند.
از آن جمله است همان یکى دو غزوه و سریههایى که در سالهاى اول هجرت صورت گرفت و منجر به جنگ بدر گردید که رسول خدا(ص)به منظور توجه دادن سران قریش به وضع موجود مهاجرین و وادار کردن آنها از این طریق براى مذاکره یا جنگ و اطلاع از حرکت و رفت و آمد آنها و نشان دادن حضور مسلمانها در بیابانهاى اطراف،گروهى را در هنگام حرکت کاروان قریش به سوى شام بر سر راه آنان مىفرستاد تا به آنها بفهماند اگر به کارشکنى و آزار خود نسبت به مسلمانانـچه آنها که هنوز در مکه بودند و چه آنها که به مدینه هجرت کرده بودندـادامه دهند با این خطر مواجه خواهند بود که افراد مسلمانى که از ترس مشرکان و سران مکه و شکنجه و آزار ایشان دست از خانه و زندگانى و کسب و کار خود کشیده و به شهر یثرب گریختهاند ممکن است با آزادى و آسایشى که در یثرب به دست آوردهاند به فکر انتقام بر آمده و مزاحمتى براى کاروانیان فراهم سازند،چنانکه سرانجام هم همین طور شد و به شرحى که در صفحات آینده خواهید خواند پس از اینکه حدود یک سال و نیم از هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان به شهر یثرب گذشت بزرگان مکه به منظور مقابله با این خطر و براى اینکه قدرت و نیروى خود را به رخ پیروان محمد(ص)بکشند با آن سپاه مجهز و ساز و برگ جنگى به بدر آمدند و به آن سرنوشت و شکست سخت دچار گردیدند.و آن وقت بخوبى روشن گردید که منظور از آن سفرهاى قبلى و اعزام دستههاى چند نفرى همین بود که مشرکین و سران قریش را به مجلس مذاکره و گفتگو و در صورت عدم توافق به میدان جنگ بکشاند و این مانع بزرگ را از سر راه نجات مردم جزیرة العرب و آیین توحید بردارد،و راه را براى ترویج مرام حق هموار سازد و بر خلاف تصور دشمنان مغرض،منظور از غزوات و سرایاى قبل از بدر حمله به کاروان قریش و چپاول و یغماگرى اموال مردم مکه نبوده است و دلیل روشن این مطلب نیز رفتار مسلمانان در این سفرها بود،زیرا معمولا در این سفرها حتى در غزوه بدر نیز مسلمانان دستبردى به کاروان نزدند و با اینکه در دو سفر از این مسافرتها افراد اعزامى به کاروانیان نیز برخورد مىکردند اما بدون زد وخورد از هم مىگذشتند تنها در یکى از این سفرها یکى از مسلمانان تیرى به سوى کاروانیان پرتاب کرد که آن هم از طرف کاروانیان بىپاسخ ماند و به مسالمت انجامید،و اساسا مقایسه شماره افراد اعزامى با نگهبانان کاروان،گواه دیگرى بر گفتار ما است زیرا در یکى از این سرایا که به سرکردگى حمزة بن عبد المطلب صورت گرفت شماره مسلمانان سى نفر و عدد نگهبانان کاروان سیصد تن بوده،و دیگرى که در تحت فرماندهى عبیدة بن حارث انجام گرفته شماره افراد اعزامى شصت تن و عدد مستحفظان کاروان دویست نفر مرد مسلح بوده است.
ذکر این توضیحات قبل از ورود در نقل تاریخ غزوات و سرایا به همین منظور بود که با نقل تاریخ براى برخى این سؤال پیش نیاید که چرا پیغمبر اسلام افرادى را به سوى کاراوان قریش اعزام مىدارد؟و یا خود با جمعى از مسلمانان به این عنوان از مدینه راهى بیابانهاى حجاز مىگردد؟تا زمینهاى براى تبلیغات سوء دشمنان اسلام فراهم نشود که بگویند:مسلمانان براى غارت اموال کاروان مکه بسیج شدند و به طمع غنیمت و به دست آوردن اموال مردم مکه حرکت کردند!و همین سخنان ایجاد شبههاى در ذهن آنان بنماید و ظاهرا همین مقدار توضیح در این مختصر کافى باشد و تحقیق بیشتر را به عهده خواننده محترم مىگذاریم تا اگر بخواهد به کتابهاى مشروحترى که در این باره نگاشته شده مراجعه کند.
به طور اجمال مىتوان غرض از این سرایا و غزوات را در اهداف زیر خلاصه کرد:
1.حضور مسلمانها و سربازان اسلام در بیابانهاى حجاز و توجه دادن مشرکان قریش به آمادگى مسلمانها براى هر نوع مقابله و جنگ،تا فکر توطئه و حمله به مدینه را در سر نپرورانند و نیز آماده کردن مسلمانان از نظر رزمى براى آینده و ورزیده شدن آنها در سفرهاى بیابانى .
2.اطلاع از رفت و آمدهاى مشکوکانه مشرکان در پوشش کاروان و تجارت و کسب اطلاعات و اخبار سیاسى و نظامى آنان.
3.صدور نهضت اسلام به روستاها و شهرهاى اطراف و مقدمهاى براى صدور آنبه مکه،مرکز حجاز و شهر مقدس و مذهبى جزیرة العرب که به انواع اعمال زشت و گناه آلود مانند نصب بتها و از لام و انصاب و انجام مراسم غلط دیگر آلوده شده بود،و در نتیجه مرکز اصلى توحید به کانون شرک و بت پرستى و اعمال زشت دیگر تبدیل شده بود.
اکنون چند سریه و اعزام سپاه را که از طرف رسول خدا(ص)در سال اول هجرت اتفاق افتاد ذکر کرده و برخى حوادث مهم دیگر را نیز اضافه بر آنچه تاکنون ذکر شده مىآوریم و به سال دوم هجرت وارد مىشویم.
جهاد و دستور جنگ با دشمنان
- بازدید: 974