هاشم بن عبد مناف

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

پس از اینکه عبد مناف از دنیا رفت و دوران فرزندان عبد مناف یعنى هاشم و عبد شمس فرا رسید،اینان تصمیم گرفتند منصبهایى را که در دست فرزندان عبد الدار بود از آنها بازستانند چون خود را سزاوارتر به آن منصبها مى‏دانستند،و همین سبب شد تا در میان قریش اختلاف پدید آید و قبایل مختلف قریش به دو دسته تقسیم شوندجمعى مانند:بنو اسد بن عبد العزى،بنو زهرة بن کلاب و بنو تمیم بن مرة به طرفدارى فرزندان عبد مناف و گروه دیگرى مانند:بنو مخزوم،بنو سهم بن عمرو و بنو عدى بن کعب به پشتیبانى فرزندان عبد الدار برخاستند.
هر دو دسته به کنار خانه کعبه آمده و سوگندها خوردند که تا آخرین قطره خونشان همدیگر را یارى کنند.و به دنبال آن به صف آرایى لشکریان خود برخاستند،در این میان جمعى از بزرگان قریش وساطت کرده و هر دو طرف را حاضر به مصالحه نمودند،بدین ترتیب که منصب سقایت حاجیان و اطعام آنها به فرزندان عبد مناف واگذار گردد و باقى منصبهاـیعنى کلید دارى خانه کعبه،و پرچمدارى قریش،و ریاست دار الندوهـهمچنان در دست فرزندان عبد الدار باقى باشد.
این پیشنهاد را طرفین پذیرفته و بدان راضى شدند و در نتیجه آتشى که در حال اشتعال بود بدین وسیله خاموش گردید و قبایل مزبور دست از جنگ کشیدند.
در میان فرزندان عبد مناف نیز با اینکه عبد شمس از هاشم بزرگتر بود اما از آنجا که بیشتر اوقات در مسافرت بود،و بندرت اتفاق مى‏افتاد که در موطن خویشـیعنى شهر مکهـباشد و از طرفى مرد عیالوار و بى بضاعتى بود این منصبها را به هاشم واگذار کردند،و پس از او نیز به برادر دیگرش مطلب رسید.
گویند:هاشم و عبد شمس هر دو با هم به دنیا آمدند و در هنگام ولادت مشاهده کردند که انگشتهاى هاشم به پیشانى عبد شمس چسبیده و چون خواستند آن دو را از یکدیگر جدا کنند خون جارى گردید و همین سبب شد که حاضران گفتند:میان این دو برادر خون حاکم خواهد بود و چنان شد که گفته بودند،زیرا تا آنجا که تاریخ به یاد دارد میان فرزندان هاشم و عبد شمسـکه به نام فرزند عبد شمس«امیة»به بنى امیه معروف شدندـخونریزى بوده است.
نخستین کسى که از خاندان عبد شمس به مخالفت با هاشم برخاست فرزند عبد شمس یعنى امیه بود که چون سیادت و بزرگى هاشم را در میان فرزندان عبد مناف مشاهده کرد بدو رشک برده و در صدد برآمد تا خود را در ردیف او قرار داده و با او رقابت کند،و بدین منظور اموال زیادى خرج کرد،و هر کارى که هاشم انجام مى‏داداو نیز مانند آن را انجام مى‏داد،و همین امر سبب شد که قریش او را ملامت کرده و بدو گفتند:
آیا مى‏خواهى خود را به پایه عمویتـکه بزرگ قوم و قبیله استـبرسانى و در ردیف او قرار دهى!
تا آنکه سرانجام کار به اختلاف کشید و پس از گفتگو و حکمیت یکى از زنان کاهنه،قرار شد امیه ده سال در خارج از مکه به سر برد و روى همین قرارداد امیه به شام آمد و ده سال از عمر خویش را در آنجا سپرى کرد و این نخستین دشمنى و عداوتى بود که میان هاشم و امیه پدیدار گشت و سپس میان فرزندانشان باقى ماند.
هاشم بن عبد مناف نام اصلى‏اش عمرو بود و به خاطر علو مرتبه و مقامى که داشت به«عمرو العلا»موسوم گردید چنانکه بدو«ابو البطحاء»و«سید البطحاء»نیز مى‏گفتند.و گویند:سبب اینکه او را هاشم گفتند آن بود که سالى در مکه قحطى و خشکسالى سختى شد،هاشم بن عبد مناف که چنان دید به شام رفت و آرد و گندم زیادى خریدارى کرد و به مکه آورد و شتران بسیارى نحر کرده و دستور داد شتران را در دیگهاى بزرگى طبخ کنند و از آن آرد و گندمها نان تهیه کرده نانها را در ظرفهاى بزرگ«ترید»مى‏کرد و با مقدارى گوشت و آب آن،مردم مکه را سیر مى‏کرد و پیوسته این کار را انجام داد تا قحطى برطرف گردید و بدین جهت او را هاشم نامیدند،چون هاشم به معناى شکننده است و او شکننده نان و ترید بود و یکى از شعراى عرب در این باره گفته است:
عمرو العلا هشم الثرید لقومه‏
و رجال مکة مستنون عجاف‏
سنت الیه الرحلتان کلاهما
سفر الشتاء و رحلة الاصیاف
و بیت دوم اشاره به موضوع دیگرى است که در تواریخ آمده که گفته‏اند:هاشم بن عبد مناف نخستین کسى بود که براى قریش«رحلت»شتاء و صیف(سفر تجارتى تابستانى و زمستانى)را مقرر داشت،و در قرآن کریم نیز در سوره ایلاف نام این دو رحلت برده شده است.
مورخین مى‏نویسند:همین که اول ماه ذى حجه مى‏شد و هلال ماه رؤیت مى‏گشت هاشم بن عبد مناف به کنار خانه کعبه مى‏آمد و پشت به دیوار کعبه مى‏داد و مردمان مکه را مخاطب ساخته مى‏گفت:
«اى گروه قریش!شما بزرگان عرب از نظر زیبایى برتر از دیگران و خردمندترین آنهایید،نسب شما شریفترین نسبها و در فامیلى نزدیکتر از دیگرانید،اى گروه قریش!شما همسایگان خانه خدا هستید که خداوند شما را به تولیت آن مفتخر ساخته و از میان فرزندان اسماعیل تنها شما را بدان مخصوص داشته است،اینک زایران خدا به نزد شما خواهند آمد،اینان براى بزرگداشت خانه خدا به اینجا مى‏آیند،و از این رو است که آنها میهمانان خدایند،و شما سزاوارترین مردم براى پذیرایى میهمانان خدا و زائران او هستید.
مردمى رنج سفر دیده و ژولیده و گرد آلود،با مرکبهاى خسته و لاغر از هر دیارى به شهر و دیار شما فرود مى‏آیند،پس آنان را پذیرایى کرده و از میهمانان خدا مهمان نوازى کنید،و به خداى این خانه سوگند اگر مرا مال و ثروتى بود که کفایت این کار را مى‏کرد و مى‏توانستم به تنهایى این کار را عهده‏دار شوم از شما استمداد نمى‏کردم،ولى من به سهم خود مقدارى از ثروتم را که پاکیزه است،و مطمئنا از راه مشروع به دست آمده براى این کار کنار گذارده‏ام و هر یک از شما نیز که مى‏خواهد در این امر سهیم گردد همین کار را انجام دهد و شما را به حرمت این خانه سوگند مى‏دهم که هر کس مى‏خواهد مالى در این راه صرف کند و با ما شریک گردد جز آنچه از راه حلال پیدا کرده است،مال دیگرى به نزد ما نیاورد،یعنى مالى که از راه ستم و قطع رحم و نامشروع و غصب به دست آمده باشد.
و پس از این گفتار هر کس به هر اندازه مقدورش بود از مال خود به دار الندوه مى‏برد و به وسیله آنها حاجیان را اطعام مى‏کردند.
و از جمله مسائلى که تذکر آن در زندگانى هاشم بن عبد مناف لازم است داستان ازدواج او با سلمى،دختر عمرو بن لبید است.وى مادر عبد المطلب بود که در شهر یثرب سکونت داشت و از طایفه خزرج از بنى عدى بن نجار بود،و مورخین بنا به اختلاف و اجمال و تفصیلى که در این باره در گفتارشان دیده مى‏شود،گویند:هاشم بن عبد مناف در یکى از سفرهاى خود که به شام مى‏رفت به«یثرب»آمد و سلمى را از پدرش خواستگارى نمود آن زن با این ازدواج موافقت کرد به شرط آنکه اگر فرزندى پیدا کرد جز در میان قوم و قبیله خود آن فرزند را نزاید،و هاشم نیز با این شرط موافقت کرد (7) ،و بدین ترتیب ازدواج صورت گرفت و در زمان باردارى سلمى،هاشم سفرى به شام رفت و در«غزه»از دنیا رفت و همانجا مدفون گردید و سلمى نیز به میان قبیله خود رفت و شیبة الحمد را که بعدا به«عبد المطلب»موسوم شد،در یثرب به دنیا آورد.

- پینوشتها -

7.مجلسى(ره)در کتاب بحار الانوار داستان مفصل و عجیبى در این باره نقل کرده و در آنجا است که هاشم در خواب مأمور به این وصلت گردیده و به همین منظور با برادرش مطلب به مدینه رفتند و سلمى را از پدرش خواستگارى کردند...تا به آخر.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page