در بحث معاد «حوض كوثر» از مسلماتي است كه شيعه و اهل تسنن بدان معترفند.
سورة كوثر برحسب ظاهر مربوط به «حوض كوثر» است. اگر چه آن راا به حضرت زهراي مرضيه، سلام الله عليهما، تأويل بردهاند و براي آن معاني ديگري نيز ذكر كردهاند.
روايت ثقلين
مسلم است كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مواقع حساس، از جمله هنگام رحلت روايت ثقلين را ميخواندهاند. مرحوم ميرحامد، صاحب كتاب «عبقات» كه بر گردن شيعه حق بسياري دارد، اين روايت را با 502 سند از شيعه و سني نقل ميكند.
اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.(1)
من از ميان شما ميروم درحاليكه دو (پشتوانه) گران (براي اسلام) باقي ميگذارم. يكي قرآن است و ديگر اهل بيت من و ايندو از هم جدا نميشوند تا اينكه سر حوض كوثر بر من وارد شوند.
جملة «حتي يردا علي الحوض» به خوبي نشان ميدهد كه در محشر نهري و آبي هست به نام كوثر. چنانكه همين معنا در روايات پيشوايان دين(علیهم السلام) آمده است.
«كوثر» صيغة مبالغه است و به معناي «خير كثير» است. يعني حوضي كه بسيار پر بركت و خير است و زهراي مرضيه، سلام الله عليها، را هم بدين جهت كوثر خواندهاند كه داراي خير و بركت زياد است.
از روايات مذكور معولوم ميشود كه حضرت رسول، صليالله عليهوآله، قبل از همه به حوض كوثر وارد ميشوند، چون ميفرمايد: «حتي يردا علي الحوض» يعني ايندو (كتاب خدا و عترت من) كنار حوض به من ميرسند. از روايات اهل بيت(علیهم السلام) .(2) متوجه ميشويم كه وقتي براي بار دوم در صور دميده ميشود، مردم در دستههاي مختلف و انواع متفاوت به صف محشر درميآيند.
يوم ندعوا كل اناس بامامهم.(3)
روزي كه مردم را به امامشان (به صف محشر) دعوت كنيم.
در آن روز حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) با افرادي كه پيروان حقيقي حضرتش هستند در زير لوائي به نام «لواي حمد» وارد صف محشر ميشوند. امام (علیه السلام) پيشاپيش و متمسكان به ولايت از پي او بر پيامبر گرامي(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد ميشوند.
همچنين، دانسته ميشود كه پيامبر اكرم و ائمة طاهرين، صلواتالله اجمعين، و شيعيان و پيروان آن بزرگواران در جاي بلندي كه مسلط بر صف محشر است، به نام اعراف(4) ميايستند و اهل قيامت را ميبينند.
و نيز، از روايات درمييابيم كه شيعيان از دست مبارك «ساقي كوثر»، مولي الموحدين اميرالمؤمنين عليهالسلام، از آب آن حوض، كه پير را جوان ميكند و باقيماندههاي صفات غير الهي را ميزدايد،(5) ميآشامند. جاي اينان بسيار عالي است و بر روي تلي از مشك ميايستند كه بوي خوش آن محشر را عطرآگين ميكند. نه گرسنگي دارند و نه تشنگي و خستگي و بينشاطي به آنها دست نميدهد. زمان به گونهاي است كه 50 هزار سالش همچون آني است.
حضرت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علي (علیه السلام) در كنار حوض كوثر
«صعصعه» گويد: در آخرين لحظات عمر شريف اميرالمؤمنين(علیه السلام) به حضور حضرت رسيدم ... و عرض كردم: آقاي من مرا نصيحتي بفرماييد. اميرالمؤمنين(علیه السلام) فرمود: «صعصعه» سر مبارك پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام رحلت در دامن من بود و دست حضرتش در دستم بود. «صعصعه» گويد: اميرالمؤمنين(علیه السلام) دست مرا گرفت و سپس افزود رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در آنحال به من فرمود: روز قيامت منبري از نور در وسط محشر نزديك حوض كوثر ميگذارند، من در پلة بالاي آن هستم، (يعني مرتبهاي بالاتر از من نيست) و تو يا علي، در پلهاي پايينتر از من قرار ميگيري، خازن بهشت، كليد بهشت را به من ميسپارد و خازن جهنم نيز كليد جهنم را. آنگاه من اختيار بهشت و دوزخ را به تو ميسپارم. يا علي تو هر كسي را بخواهي به بهشت ميبري و هركه را بخواهي به دوزخ افكني.
قسيم الجنه و النار
از روايات معلوم ميشود كه كسانيكه در قيامت با اميرالمؤمنين(علیه السلام) در كنار حوض كوثر هستند، ديگر حساب و كتاب، پل صراط و ميزان و غيره ندارند. اينان انتقال از نشئة دنيا به عالم ديگر را متوجه نميشوند يا اگر هم توجهي داشته باشند، خود را دنبال مولي خويش ميبينند.
نوشيدن شراب كوثر از دست امام علي(علیه السلام)
در روايت ميخوانيم كه بعضي از افراد در هنگام مرگ از دست مولي موحدان علي (علیه السلام) آب كوثر مينوشند. اين دسته همانهايي هستند كه ذكرشان در بالا گذشت و شايد جملة «علي اكبر» عليهالسلام، هنگام شهادت ناظر به همين معنا باشد. آنجا كه فرمود: «پدرجان غصة تشنگي مرا مخور كه به دست جدم سيراب شدم و ظرف ديگري هم در دست دارد كه براي شما محيا كرده است.»
دستة ديگري نيز هستند كه هنگام مرگ آب طلب كنند و شيطان با ظرف آب خنكي بر بالين آنها حاضر ميشود و ايمان را از آنها طلب ميكند و آب يخ را در مقابل چشمانشان بر زمين ميريزد.
محشر اگرچه روزي است بسيار بسيار سخت اما نه براي شيعيان و متمسكين به ولايت اميرالمؤمنين(علیه السلام) كه از دست ساقي كوثر، شاه ولايت، آب حيات بخش مينوشند. سختي از آن كافر، ظالم، فاسق و منافق است. البته منظور از شيعه، شيعهاي است كه حقيقتاً پيرو مولي(علیه السلام) شيعهاي كه در دنيا علي گونه و در راه او باشد.
هر كسي با امامش محضور ميشود
روز قيامت روزي است كه هر كسي همجنس خود را مييابد به دنبال او ره ميسپارد.
ذره ذره كاندرين عرض و سماست
جنس خود را همچو كاه و كهرباست
ناريان مر ناريان را جاذبند
نوريان مر نوريان را طالبند
صاف را هم صافيان طالب شوند
درد را هم تيرگان جاذب شوند
زنگ را هم زنگيان باشند يار
روم را با روميان افتاد كار
در نفخ صور دوم هر كسي همجنس خود را پيدا ميكند. يعني، فاسق، فاسقان را ميابد و كافران به كافران جذب ميشود. ظالم وفرعون منش به ظالمان و فرعونيان ميپيوندند و به طور كلي هر دستهاي امام خود را مييابند و به دنبال او رهميسپارند.
علي گونهها هم امامشان اميرالمؤمنين(علیه السلام) است و به دنبال آن حضرت حركت ميكنند. از اينرو، همانطور كه در روايات ميخوانيم شيعة گناهكار، كه شباهتي به امامش نداشته باشد، گويا لب حوض كوثر نميآيد و او را حسابرسي ميكنندو البته، اگر لياقت شفاعت داشته باشد، با شفاعت اهلبيت(علیهم السلام) به بهشت ميرود. ولي، اگر شايسته نباشد، بايد به جهنم برود تا در آنجا پاك شود و سپس مورد شفاعت قرار بگيرد.
از اينرو، براياين كه تحت لواي حمد و به دنبال اميرالمؤمنين(علیه السلام) مستقيم روانه بهشت شويم بايد در دنيا طوري مهذب شويم، صفات غيرالهي را از خود دور كنيم و به احكام و آداب شرعي مقدس متعبد شويم كه قلبمان صيقل شود و ديگر براي زدودن زنگارها و صاف شدن قلب به دوزخ افكنده نشويم. با وجود اينكه شيعة علي(علیه السلام) هستيم، ولي شيعه گنهكار اگر در عالم دنيا تهذيب نشود، بايد به آتش دوزخ بسوزد تا پس از چندين هزار سال تهذيب شود و سپس به بهشت برود.
بنابراين ما بايد طوري در مسير ائمه هدي گام برداريم كه در دنيا و آخرت از مسير آن بزرگواران خارج نشويم. اگر در دنيا در مسير آنها و دنبال آنها بوديم حتماً در آخرت هم دنبال آنها خواهيم بود و از مشكلات طاقتفرساي قيامت و صحراي محشر و آتش جهنم در امان هستيم. ولي اگر در دنيا از آنها پيروي نكنيم و در مسير آنها نباشيم ديگر چه جاي انتظار است كه از مصائب كمرشكن قبر و برزخ و قيامت در امان باشيم!؟
دوست داشتن اهل بيت (علیهم السلام)
اين فصل را با روايتي از كافي و شريف به پايان ميرسانيم: «ثقهالسلام كليني» عليهالرحمه، در كافي از «محمدبن حكيم» نقل ميكند كه «ما خدمت امام باقر (علیه السلام) بوديم. پيرمرد روشن پيرمرد روشن ضميري وارد شد و به حضرت سلام كرد. سپس، به همة اهل مجلس سلام داد، آنگاه به امام (علیه السلام) رو كرد و گفت: « دلم ميخواهد كه مرا نزد خود بنشانيد». امام (علیه السلام) فرمودند: «بيا بنشين». او هم پهلوي حضرت نشست. سپس، عرض كرد: يا ابن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) من شما اهل بيت را دوست دارم و دوستان شما را هم دوست دارم. دشمنان شما و دشمنان دوستان شما را هم دشمن دارم. حلال شما را حلال و حرامتان را حرام ميدارم. آيا براي من نجاتي هست؟» امام(علیه السلام) برافروخته و خوشحال شد و فرمود: «من خدمت پدرم امام سجاد(علیه السلام) بودم، كسي وارد شد و همين جملات را بر پدرم عرضه داشت.» آنگاه پدرم فرمود: «اي مرد، دل خوش دار كه هنگام مرگت رسول خدا، اميرالمؤمنين، فاطمة زهرا، امام حسن و امام حسين، صلواتالله عليهم اجمعين بر بالين تو حاضر ميشوند، جان سپردنت همچون بويين گل خواهد بود و با قلب خنك از دنيا خواهي رفت. (شايد اشاره به اين باشد كه در حال قبض روح به دست علي(علیه السلام) از آب كوثر خواهيم نوشيد.) وقتي هم از دنيا رفتي بر پيغمبر و اهل بيت (علیه السلام) او وارد ميشوي.» پيرمرد روشن ضمير از جواب امام(علیه السلام) بسيار شاد شد و عرض كرد: «يا ابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) يك بار ديگر تكرار بفرمائيد.» و حضرت نيز تكرار فرمودند. سپس آنقدر از خوشحالي گريست كه بيهوش شد. حضرت بالاي سر او آمدند و به هوشش آوردند، وقتي به هوش آمد دستانش را به بدن مبارك و مطهر امام(علیه السلام) زد و به خود كشيد و اجازة مرخصي گرفت و از محضر امام(علیه السلام) رفت.
راوي ميگويد: هنگاميكه پيرمرد ميرفت امام باقر، عليهالسلام، نگاهي محبت آميز، نگاه عاشق به معشوق ، به او كرد تا دور شد. وقتي دور شد، امام(علیه السلام) فرمود: «اگر ميخواهيد از اهلي بهشا كسي را ببينيد، اين پيرمرد را نگاه كنيد.» عزيزان من، اميرالمؤمنين عليهالسلام و دوستان حضرتش را دوست بداريئ، زيرا اگر كسي دوستان علي(علیه السلام) را دوست نداشته باشد، شيعه بودنش محل اشكال است.
دوستي اميرالمؤمنين و اهل بيت (علیه السلام) تنها با حرف نيست بلكه، بايد به دستورهاي آن بزرگواران عمل كنيم. دوستي آنها به معني دوري و اجتناب جدي از معاصي است. پرهيز از غيبت، سخنچيني، شايعهپراكني، ريختن آبروي ديگران. شيعيان را زياد احترام كنيد، كينة شيعهاي را به دل نگيريد، تا ميتوانيد دوستي و اخوت و صفا داشته باشيد، حرام خدا را حرام و حلالش را حلال دانيد، اگر مرتكب گناهي شديد، فوراً توبه كنيد، با آب ديده غسل طهارات از معاصي كنيد تا روز قيامت در صحراي محشر زير لواي حمد و دنبال اميرالمؤمنين عليهالسلام، باشيد و نجات يابيد.
____________________________________
1. اين حديث به طرق مختلف از شيعه و سني نقل شده است و مورد قبول فريقين است. جناب حجت الاسلام آقا شيخ محمد قوام الدين و شنوي درباره اين حديث شريف تحقيقات بسيار عالي كردهاند كه در جامعه الازهر مصر تحت عنوان« حديث ثقلين» به چاپ رسيده است.
ما براي نمونه يكي دوتا از مدارك حديث را نقل ميكنيم.1- بحار الانوار،جلد23- وسائل الشيعه، جلد18. همچنين مرحوم علامعه اميني(قدس سره) در كتاب الغدير اين حديث را با سندهاي زيادي ذكر كردهاند.
2. مرحوم علامه مجلسي اين دسته از روايات را در جلدهاي7 و6 بحار الانوار جمع آوري كردهاند.
3. سورة اسري، آيه71.
4. اعراف جمع عرفه، به محل بلند گفته ميشود..
5. در قرآن كريم آمده است:« و نزعنا ما في صدورهم من غل تجري من تحتهم الانهار».
وزنگار كينه (وحسد و هر خلق و خوي زشت و غير الهي) را از آئينه دل بهشتيان بزدائيم، و در بهشت از زير قصرهاشان نهر جاري شود.(سورة اعراف،آيه43)
جلسه چهاردهم : كوثر
- بازدید: 1225