جنگ ذات السلاسل

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

درباره اين جنگ منابع اهل سنت با منابع شيعه اختلافهاى بسيارى دارند، طبق منابع اهل سنت، پيامبر خدا(ص) فرماندهى اين جنگ را به عمرو بن عاص داد و سيصد نفر از مسلمانان را به سوى جمعى از قبيله بلىّ و قضاعه كه قصد حمله به مدينه را داشتند فرستاد و سپس ابوعبيده جراح و ابوبكر و عمر را با نيروهاى كمكى فرستاد و آنها به عمرو عاص ملحق شدند و مسلمانان پس از يك درگيرى بر دشمن پيروز شدند.(147) اين جنگ در منطقه‏اى به نام «سلاسل» واقع شد و به همين جهت نام آن ذات السلاسل است.(148)

ولى در منابع شيعه جريان اين جنگ به گونه اى ديگر گزارش شده و در پايان گزارش آمده است كه سوره مباركه «والعاديات» پس از خاتمه اين جنگ و در وصف سواركاران مسلمان نازل شده است.

شيخ مفيد گزارش نسبتا مفصلى از اين جنگ دارد كه خلاصه آن چنين است:

گروهى از عربها در وادى الرمل گرد هم آمدند و تصميم گرفتند كه به مدينه حمله كنند. اين خبر به پيامبر رسيد، آن‏حضرت مسلمانان را جمع كرد و اين خبر را به اطلاع آنان رسانيد و آنان را به جنگ با اين دشمنان فرا خواند، پيامبر گروهى از مسلمانان را به فرماندهى ابوبكر به جنگ آنان فرستاد و آنان شكست خورده برگشتند، پيامبر(ص) جمعى را به فرماندهى عمر فرستاد، آنها هم شكست خورده بازگشتند، پيامبر ناراحت شد، عمرو عاص گفت: من به جنگ آنها مى‏روم و از راه خدعه وارد مى‏شوم، پيامبر موافقت كرد ولى او نيز شكست خورده برگشت.

پيامبر چند روزى درنگ كرد و سپس على(ع) را فراخواند و مأموريت سركوبى سركشان وادى الرمل را به او داد و ابوبكر و عمر و عمرو عاص را هم همراه او كرد. على(ع) از راهى ديگر رفت به گونه‏اى كه دشمن خيال كرد كه او به جاى ديگرى مى‏رود، ولى شبانه كمين كرد و طرف صبح به آنان حمله كرد و سواركاران مسلمان بر سر آنان ريختند و آنها را شكست دادند. و سوره العاديات درباره همين جنگ و سواركاران مسلمانان بر پيامبر نازل شد:(149)

وَ الْعادِياتِ ضَبْحًا فَالْمُورِياتِ قَدْحًا فَالْمُغيراتِ صُبْحًا فَأَثَرْنَ بِه نَقْعًا فَوَسَطْنَ بِه جَمْعًا إِنَّ الإِْنْسانَ لِرَبِّه لَكَنُودٌ وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهيدٌ وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديدٌ (العاديات/1-8)

«سوگند به اسبان دونده كه نفس نفس مى‏زدند، سوگند به اسبانى كه (با سُم خود) آتش مى‏جهاندند، سوگند به هجوم آوران سپيده دم كه با آن گرد و غبار پراكنده كردند و در ميان دشمن ظاهر شدند كه هر آينه انسان پروردگار خود را ناسپاسى مى‏كند و خود بر آن آگاه است و او علاقه شديدى به مال دارد.»

البته هدف اين سوره بيان برخى از روحيات انسان است و اينكه انسان همواره به خاطر مال دوستى شديدى كه دارد، به نعمتهاى خدا ناسپاسى مى‏كند، ولى براى تأكيد مطلب سوگندهايى خورده كه مربوط به سواركاران در جنگ ذات السلاسل است و اين، ارزش و اهميت كار آنان را نشان مى‏دهد.

- پى‏نوشت‏ها -

(147) - المغازى، ج 2، ص 770-771؛ الطبقات الكبرى، ج 2، ص 131؛ سيره ابن هشام، ج 4، ص 272.
(148) - كامل ابن اثير، ج 1، ص 605.
(149) - الارشاد، ج 1، ص 114-117. اين جريان با مختصر تفاوتى در تفسير قمى، ج 2، ص 434 و مناقب ابن شهرآشوب ج 2، ص 328-330 و بحار الانوار، ج 21، ص 75، راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 167 هم نقل شده است، طبرسى هم اين جريان را به طور خلاصه نقل كرده و گفته است: اين جنگ را از آن جهت ذات السلاسل گفتند كه على(ع) گروهى از دشمن را اسير كرد و آنها را به ريسمان بست، مثل اينكه به زنجير بسته شده‏اند. (سلسله به معناى زنجير است) (مجمع البيان، ج 10، ص 803).